جواب اجمالی: 

با توجه به اصل‌های اطاعت و تبعیت و پایبندی به عهد و پیمان و اصل رحمت و محبت به این نتیجه می‌رسیم که صحابه با وفای پیامبر مانند سلمان، بلال و ابن‌عباس و دیگر صحابه با پیروی از این اصل‌ها نه تنها از این اصل‌ها‌ پیروی کردند بلکه درمواقعی با خلفاء همکاری کردند و این همکاری آن‌ها به اطاعت و پیروی ازرهبرشان حضرت امام علی ـ علیه السّلام­ـ بوده است و شرکت آن‌ها به خاطر مصالح اسلام بوده‌است.  

جواب تفصیلی: 
صحابة باوفای پیامبر اکرم- صلی الله علیه وآله- مانند سلمان- بلال و ابن‌عباس و دیگر صحابه، بعد از رحلت پیامبر 
ـ صلی الله علیه و آله- همواره از مدافعین حکومت و خلافت بعد از پیامبر بوده و هیچ‌گونه مخالفتی باخلفاء نداشته‌اند. 

اصل تبعیت واطاعت: 
یکی از اصولی که صحابة رسول خدا چه در زمان خودش و چه بعد از پیامبر آن را به خوبی رعایت کردند اصل تبعیت و اطاعت است. رسول خدا- صلی الله علیه و آله- نظامی را برای تبعیت و اطاعت شکل دادکه در آن جز پیروی وفرمانبرداری حق نباشد و قدرت‌طلبی و اطاعت کورکورانه در آن جای نداشته باشد.مردم بدون آن‌که تن به ذلت دهند فرمانبردار باشند آنان که در گفتن حق از همه صریح‌ترند و حق باورند جذب شوند و آنان‌که اهل ستایش‌های بی‌جااند رانده شوند.رسول خدا- صلی الله علیه وآله- و اوصیای او در سیاست و ادارة خلق هیچ‌گونه خطا و اشتباهی ندارند و از همین روست که خداوند می‌فرماید: «یا ایها الذین آمنوا اطیعواالله و اطیعوا الرسول واولی الامرمنکم»[1]. ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید خدای را فرمان برید و صاحبان او را که از شمایند فرمان برید. علامة طباطبایی در تفسیر کریمه این آیه می‌فرماید:[2]جای تردید نیست که اطاعت در این آیه اطاعتی مطلق و بدون قید و شرط است و همین خود دلیل آن است که رسول امر بر چیزی و نهی از چیزی که مخالف حکم خدا باشد نمی‌کند وگرنه اطاعت وی ناقض اطاعت خدا می‌شد و این امر تمام نمی‌شود مگر آن‌که رسول معصوم باشد این سخن بعینه دربارة اولی‌الامر نیز جریان دارد. باتوجه به آن‌که در آیه، بین رسول و اولی‌الامر جمع کرده و برای هر دو با هم یک اطاعت ذکر کرده‌است. دعوت پیامبر دعوتی است از روی بینایی و بر اساس توحید خالص که به هیچ‌وجه از توحید به سوی شرک گرایش نمی‌یابد و باید دانست که کوری و نا آگاهی در توحید خالص راه ندارد. خداوند به پیامبرش فرموده است: که دعوت او به راه حق با بینایی است و این امر دربارة آنان که او را پیروی می‌کنند و به سیرة او متأسی می‌شوند نیز صادق است. نمونة کامل تربیت یافته نظام تبعیت و اطاعت در مکتب رسول خدا- صلی الله علیه وآله- امیرمؤمنان و از صحابه، سلمان، بلال، ابوذر، مقداد و مالک‌اشتر باید نام برد این‌ها افرادی بودند که ویژگی‌های اصل تبعیت واطاعت نبوی به تمام معنا در آن‌ها صدق می‌کند. 

اصل پایبندی به عهد و پیمان 

یکی‌دیگر از اصولی که صحابه آن‌هارا کاملاً چه در زمان پیامبروبعد از او رعایت کردند اصل پایبندی به عهد وپیمان بود. 

از عمده‌ترین مسایل مدیریت پایبندی به عهدوپیمان است.زیرا اساس روابط انسانی و مناسبات اجتماعی و اقتصادی وسیاسی وابسته به عهد و پیمان هاست، ودر صورت تزلزل در آن‌ها این روابط و مناسبات متزلزل شده بی‌اعتمادی جانشین اعتماد و هرج‌ومرج جایگزین نظم، وسستی جانشین استواری می‌شود، خداوند در قرآن می‌فرماید:«یا ایها الذین‌آمنوااوفو ابالعقود».[3]ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید به پیمان‌ها و قراردادها وفا کنید. رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله ـ از همة مردمان در پایبندی به عهدوپیمان، وفاداری جدی‌تر وبرتر بود و هرگز خلاف قرار و پیمان و آن‌چه لازمة وفاداری است عمل نکرد. علی- علیه السلام- در توصیف آن حضرت می‌فرماید:«کان اوفی الناس بذمّه»[4]. 

رسول خدا از همة مردم به آن‌چه پیمان بسته و تعهد کرده بود وفادارتر بود پیامبر(ص) هرگز مردم را به چیزی دعوت نکرد مگر آن‌که خود بدان عمل کرده بود و از چیزی نهی نکرد جز آن‌که خود از آن دوری کرده بود. تربیت یافتگان مکتب و سیرة آن حضرت نیز چنین بودند و با عهدی که با آن حضرت بسته بودند وفادار بودند، لذا حضرت می‌فرماید:«ایها الناس انی والله ماأحثکم علی طاعة الّاواسبقکم الیها ولاانهاکم عن معصیة الّاوأتناهی قبلکم عنها»[5]. ای مردم به خدا سوگند من شما را به هیچ طاعتی وادار نمی‌کنم مگر این‌که پیش از شما خودم به آن عمل کنم و شمارا از معصیتی نهی نمی‌کنم مگراین‌که خودم پیش از شما از آن کناره گیری می‌نمایم. آنان‌که پذیرای دعوت پیامبر شده بودند و بر سیرة آن حضرت عمل می‌کردند هرگز در ادارة امور دست به خیانت و پیمان‌شکنی نیاوردند و این امر در مورد صحابه‌ای چون ابوذر، مقدا،د سلمان، ابن‌عباس، بلال و دیگر صحابه به خوبی صدق می‌کند. 

اصل رحمت و محبت 
محبت بهترین عامل برای اصلاح و ادارة مردمان و هدایت ایشان است‌و ازهمین روست که پیامبر- صلی الله علیه و آله- جزمودت اهل بیتش را نخواسته است این دوستی کارسازترین عنصر در تربیت امت آن حضرت است زیرا عین اطاعت آنان وپذیرش ولایت و رهبری ایشان است«قل لا اسالکم علیه اجراً الّا الموده فی القربی».[6]بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم نمی‌خواهم مگر دوستی نزدیکانم. دوستی و پذیرش ولایت اهل بیت بهترین وسیله برای سعادت مسلمانان پس از پیامبر است و سودش برای خود ایشان است«قل ماسئالتکم من اجر فهولکم ان اجری الا علی الله»[7]. بگو پاداشی را که از شما درخواست کردم چیزی است که سودش عاید خود شماست پاداش من جز برخدا نیست. بدین ترتیب پیامبر تنها چیزی که از امت خویش درخواست کرده مودت اهل بیتش است که سودش برای خود ایشان و وسیلة نجات و هدایت آنان به سوی خداست.[8] تاریخ صدر اسلام سر شار از وجودهایی است‌که شیفتة پیامبرند، انسان‌هایی‌که به محبت رسول خدا- صلی الله علیه وآله- دلباخته شده‌اند از جمله این شیفتگان سلمان بود که پیامبردربارة سلمان فرمود: سلمان از ما خانواده است[9]. دوستی پیامبر همة سختی‌هاو رنج‌ها را آسان می‌ساخت آنان به عشق پیامبر شکنجه‌ها را به جان می‌خریدند، بلال ابن ریاح حبشی از آن جمله بود او از مسلمانان نخستین بود. مسلمانی راستین با قلبی پاک و آکنده از محبت پیامبر. بلال به محض ظهور اسلام دل به توحید و پیامبرسپرد و به همین سبب سخت‌ترین و وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها را از جانب مشرکین به جان خرید.این صحابه که از برگزیدگان هوشمند رسول خدا- صلی الله علیه و آله- بودندو تربیت شدة اسلام و در تعالیم آن ذوب شده بودند و به چیزی جز رضای خدا و پیروزی حق به چیز دیگر بها نمی‌دادند، خشم نمی‌کردند جز برای خدا و خشنود نمی‌شدند جز برای رضای خدا هرچند متحمل سختی ودشواری شوند. این صحابه جز بدان‌چه که رضای خدای سبحان، ظهور دین و صلاح مسلمین رادر آن می‌دیده‌اند اقدام نمی‌کردند.مشارکت صحابه نه این‌که حکومت و خلافت مورد تایید آن‌هاست بلکه با مشارکت و همکاری خدمت بزرگ و مهمی به اسلام و مسلمین انجام شود مثل این‌که با مشارکت در حکومت از انقراض و ریشه‌کن شدن مؤمنین پیشگیری شود وموجودیت آنان هر چند درکمترین حد محفوظ بماند حال یا فرد مشارکت کننده خود تصمیم گیرنده باشد یا از طریق رهبرش به این کار دست بزند شرکت صحابه در حکومت یا بدین معنا بود که آن‌ها را ساکت کنند و از جبهه‌گیری و معارضه باز بدارند یا این‌که بوسیلة آن‌ها حکومت خود را شروع کنند یا اغراض دیگر ماننداهداف مامون در مورد ولایت عهدی امام رضا (ع) سید علی خان شیرازی[10]در الدرجات الرفیعه می‌فرماید: عمر سلمان را به امارت مدائن مأمور کرد و مقصود او این بود که سلمان را بفریبد سلمان چنین نکرد تا این‌که از امیر‌المومنین علی- علیه السلام- اجازه گرفت و آن‌گاه رفت و در مدائن اقامت گزید تا وفات یافت، اوعبایی داشت که نیمی از آن زیراندازش بودو با نیمة دیگربه جمع آوری هیزم می‌پرداخت.   

«والسّلام» 
منبع: www.salam-shia.com 
 


--------------------------------------------------------------------------------

[1]  - قرآن، سورة نساء، آیة59 

[2]  - علامه طباطبایی،تفسیرالمیزان،ج4،ص391-398 . دارالکتاب اسلامی قم 1393 ق. 

[3]  - قرآن،سورة مائده،آیة1. 

[4]  - انساب الاشراف،بلاذری، تحقیق محمد حمیدالله الطبعه الاولی، دارالمعارف القاهره1959 ،ص392 . 

[5]  - نهج‌البلاغه، خطبة175 . 

[6]  - قرآن، سورة شوری ، آیة23 . 

[7]  - قرآن، سورة سبا، آیة47 . 

[8]  - سیرة ابن هشام، تحقیق محمد حمیدالدین عبدالحمید،دارالفکر (بیروت) ص339، ج1 . 

[9]  - سفینه البحار،ج1، ص648. 

[10]  - الدرجات‌الرفیعه، سیدعلی خان شیرازای، ص215 .