آیا اسلام مانع پیشرفت دنیایی نیست؟

مقدمه

اگر به وضع زندگی مردم جهان نگاه کنیم دیده می‌شود کشورهای غیرمسلمان به پیشرفت‌های چشم‌گیری دست یافته، ابزار و تکنولوژی مدرن در اختیار دارند و مردم‌شان در رفاه و آسایش به سر می‌برند و از هر نوع وسایل زندگی در عرص‌های مختلف برخوردار می‌باشند. اما کشورهای اسلامی گرفتار اختلاف، ناامنی، فقر و بدبختی بوده از هرگونه امکانات زندگی محروم می‌باشند و در بدترین شرایط به سر می‌برند. از این‌رو، می‌توان گفت اسلام مانع پیشرفت دنیایی است که مردم را در فقر و محرومیت نگه‌داشته و جلو پیشرفت آنان را گرفته است.

برای یافتن پاسخ به پرسش فوق قبل از هر چیز باید سه نکته را مورد توجه قرار دهیم.

1. مراد از پیشرفت دنیایی دستیابی به وسایل و امکانات مادی برای رفاه و آسایش زندگی است. مانند: خانه خوب، وسیله نقلیه مدرن، وسایل ارتباطات پیشرفته، امکانات تحصیلی، بهداشت خوب، شهر زیبا و تمیز، خدمات شهری و غیره که در کشورهای پیشرفته در اختیار مردم قرار دارد و زندگی آنان به صورت اتوماتیک اداه می‌شود.

2. عوامل پیشرفت و شکوفایی ملت‌ها از نظر دانشمندان علوم اجتماعی عبارتند از امنیت، همبستکی و وحدت ملی، همکاری و تعاون، علم و دانش، کار و تلاش، فداکاری و ایثار در راه هدف.[1]

3. مراد از اسلام دین اسلام است نه رفتار مسلمانان و عملکرد زمام‌داران. دین عبارت است از: «مجموعه عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی که برای اداره فرد و جامعه انسانی و پرورش انسان‌ها از طریق وحی و عقل در اختیار آنان قرار دارد.»[2]

طبق تعریف فوق دین همان است که از سوی خداوند آمده و منبع آن متون دینی و عقل بشر است. متون دینی کتاب و سنت پیامبر اعظم(ص) و امامان معصوم(ع) است که کتاب همان قرآن است و سنت همان گفتار و رفتار معصوم معصوم(ع) بنابراین، اسلام همان است که در کتاب و سنت موجود است نه اعمال و رفتار جوامع اسلامی.

حال که مفهوم پیشرفت دنیوی، عوامل پیشرفت و تعریف اسلام روشن شد، باید متون دینی را مورد مطالعه قرار دهیم که اسلام در ارتباط با پیشرفت دنیوی چه نظر دارد؟ آیا واقعاً اسلام مانع پیشرفت است یا پایه‌گذار پیشرفت؟

در یک نگاه کلی عوامل پیشرفت را در منابع دینی مورد توجه قرار می‌دهیم که نظر اسلام در این زمینه چیست و این عوامل در متون دینی از چه جایگاهی برخوردارند. البته بررسی تفصیلی فرصت بیشتر می‌طلبد؛ در این‌جا به اندازه‌ای که شبهه فوق پاسخ داده شود، عوامل پیشرفت را در متون دینی بررسی می‌کنیم.

1. امنیت و آرامش

امنیت رکن اساسی پیشرفت است اگر امنیت از جامعه سلب شود، زمینه فراگیری دانش، امکان همبستگی و تعاون و کار و تلاش منتفی می‌گردد و تمام استعدادها و توان‌مندی‌ها صرف حفظ جان  و مال می‌گردد و هیچ‌گونه پیشرفتی حاصل نمی‌شود، بلکه جامعه به عقب بر می‌گردد. از این‌رو، تعالیم حیات‌بخش اسلام ابتدا با توصیه‌ها و دستورات اخلاقی و اعتقادی مردم را به رعایت حقوق دیگران سفارش نموده مال، جان، ناموس و آبروی یکدیگر را محترم شمرده و از هرگونه تعرض منع نموده است. پیامبر اسلام(ص) فرموده: «ایها الناس ان دمائکم و اعراضکم علیکم حرام؛[3] ای مردم، خون و آبروی شماها بر یکدیگر حرام است.»

اسلام هرگونه ضرر رساندن، تجاوز و تعرض بر جان، مال، ناموس و آبروی دیگران را ممنوع دانسته و به عذاب دردناک اخروی تهدید نموده است. در مرحله دوم با عوامل ناامنی به شدت برخورد نموده است. مجازات دزدی قطع دست، مجازات محارب و وحشت‌افکنی اعدام، مجازات فحشا مانند لواط و زنا شلاق و اعدام، مجازات قتل عمد قصاص است. همین‌طور هرگونه تعرض به جان و مال و ناموس دیگران از نظر اسلام جرم شمرده شده و برای آن مجازات پیش‌بینی شده است.[4] تمام مقررات برای تأمین امنیت، ثبات و آرامش جامعه است.

اسلام علاوه بر امنیت داخلی، به امنیت جامعه اسلامی در برار هجوم دشمنان خارجی عنایت ویژه داشته و هر نوع سلطه دشمنان را مورد نفی و انکار قرار داده است: «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلا»[5] حدیث معروف که در منابع شیعه و سنی نقل شده اسلام و امت اسلامی را برتر از همه دانسته و برتری دیگران را نفی نموده: «الاسلام یعلو ولا یعلی علیه»[6] اسلام برای پیشگیری از نفوذ و تهاجم دشمنان خارجی ابتدا مسلمانان را از دوستی با کفار نهی کرده. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى‏ أَوْلِیاءَ»[7] در مرحله بعد به آمادگی و بالابردن توان دفاعی و امنیت دستور داد: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّه...»[8] که قوه در این آیه مطلق است تمام توان‌مندی‌های علمی، اقتصادی، نظامی، سیاسی و فرهنگی را در بر می‌گیرد که متناسب با مقتضیات زمان و مکان برای حفظ ثبات، امنیت و استقلال جامعه اسلامی تدارک دیده می‌شود.

2. وحدت و همبستگی ملی

همبستگی ملی و اتحاد از عوامل مهم و غیرقابل انکار پیشرفت و شکوفایی جامعه است که عقل سالم فطرت‌ناب انسانی به آن حکم می‌کند. ملت‌های که با اتحاد و همبستگی، فکر و استعداد خدادادی خود را به کار انداختند و سعی و تلاش نمودند، به طور قطع به پیروزی و شکوفایی دست یافتند که در تاریخ نمونه‌های فراوان وجود دارد. اسلام که دین کامل و جامع است اتحاد و همبستگی مسلمانان را مورد تأکید قرار داده، تمام افراد مسلمان را با قطع نظر از رنگ، نژاد و جغرافیا یک ملت به حساب آورده و امت واحده نامیده است. «وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّه واحِدَه وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُون‏»[9] جامعه اسلامی جامعه است که که دارای هدف واحده، رهبر واحد و دین واحد بوده، هماهنگ به سوی خدا در حرکت می‌باشد. اسلام همه افراد امت را به اتحاد فراخوانده که بر محور دین الهی جمع شوند و از پراکندگی اجتناب ورزند که سبب سقوط و انحطاط است. «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»[10] اسلام به منظور تحکیم وحدت میان امت اسلامی برتری‌جویی‌های نژادی، قبیلوی، منطقوی و رنگ و خون را مردود اعلام نموده ملاک برتی و امتیاز را در تقوا و پارسایی دانسته است. پیامبر اکرم(ص) در حَجَّه الوداع خطاب به مسلمانان فرمود: «کلکم لآدم و آدم من تراب و لیس لعربی علی عجمی فضال الا بالتقوی»[11] همه شما فرزندان حضرت آدم(ع) هستید و آدم(ع) از خاک آفریده شده، بنابراین، عرب بر عجم و عجم بر عرب برتری ندارد مگر به واسطه تقوای الهی. دیده می‌شود اسلام با واقع‌بینی و ژرف‌نگری عوامل وحدت و موانع آن را به صورت شفاف بازگو نموده تا مسلمانان با پیروی از این راهنمایی‌ها، مسیر پیشرفت و سعادت مادی و معنوی را بپیمایند و از سقوط و انحطاط در امان باشند.

3. تعاون و همکاری

یکی از عوامل پیشرفت ملت‌ها وجود روحیه تعاون و همکاری با یکدیگر است. جامعه‌ای که روحیه همکاری و فداکاری وجود دارد، استعدادها به کار می‌افتد و مشکلات یکی پس از دیگری برطرف گردیده راه پیشرفت و ترقی هموار می‌گردد. مکتب حیات‌بخش اسلام به اهمیت این عامل توجه داشته و همواره به تعوان و همکاری و بالاتر از آن به ایثار و فداکاری دستور داده که پیشرفت مسلمانان در صدر اسلام نتیجه تعوان و فداکاری بود.[12]

اسلام مسلمانان را اعضای یک خاواده به حساب آورده و میان آنان رابطه برادری قایل است و همه را با هم برادر می‌داند: «انما المؤمنون اخوه»[13] در آیه دیگر مسلمانان را به تعاون و همکاری در کارهای نیک و پارسایی دستور می‌دهد: «وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏‏»[14] تلاش برای ترقی و پیشرفت جامعه از نظر عقل و شرع مصداق بارز نیکوکاری است که اسلام به آن تأکید ورزیده است. از سوی دیگر، جلوگیری از رشد فکری و اجتماعی یک ملت و توطئه برای حذف آن از صحنه اجتماعی و تکفیر و تفسیق آن از مصادیق روشن معصیت الهی و تعدی به دیگران است که اسلام از آن نهی نموده: «وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوان»[15] به تعالیم اسلامی بالاتر از تعاون، مسئله ایثار و فداکاری را مطرح نموده که حاجت‌مندی و رفع مشکلات دیگران را بر خود مقدم بدارید و اگر به چیزی نیاز دارید آن را به برادر مؤمن نیازمند خود بدهید. نمونه‌های فداکاری در تاریخ اسلام به ویژه در زندگی رهبران دینی و پیروان راستین آنان زیاد به چشم می‌خورد که بر همگان روشن است.[16]

4. علم و دانش

مهم‌ترین عامل پیشرفت زندگی مادی و معنوی بشر علم و دانش است که بدون آن پیشرفت حاصل نمی‌شود. در پرتو دانش است که اکتشافات و اختراعات پدید می‌آید و امور زندگی رونق می‌یابد. هر ملتی که به پیشرفت‌های مادی و معنوی دست یافته در پرتو علم و دانش بوده است. چنانچه جهل و بی‌سوادی عامل مستقیم عقب‌ماندگی و ذلت و خواری دنیا و آخرت است.

با توجه به جایگاه رفیع علم و دانش است که آغازین آیات وحی از حرکات علمی سخن می‌گوید و خواندن و نوشتن را مطرح می‌کند: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَم‏»[17] اسلام بین عالم و جاهل تفاوت قایل شده می‌گوید: دانشمندان را با نادانان یکسان مپندارید: «هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُون‏»[18] در آیه دیگر دانشمندان را در کنار اهل ایمان قرار داده و برای آنان مقام و منزلت برتر وعده نموده است: «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجات‏»[19]

علاوه بر آیات قرآن، روایات بی‌شماری در اهمیت علم و نقش آن در پیشرفت جامعه وارد شده و رهبران معصوم به فراگیری دانش سفارش نموده‌اند. رسول اکرم(ص) فرموده: فراگیری دانش بر هر مسلمان واجب است.[20] در روایت دیگر فرموده: دانش را به چنگ آورید حتی اگر در چین باشد.[21] طبق این حدیث فراگیری دانش محدودیت مکانی ندارد و دانش منحصر به علوم دینی نیست بلکه هر علمی که در جهت بهبودی زندگی مادی و معنوی مفید باشد و گره از مشکلات جامعه بگشاید باید آموخته شود.

5. کار و تلاش

اگر تمام شرایط یادشده در جامعه فراهم باشد بدون کار و تلاش هیچ‌گونه پیشرفتی حاصل نمی‌شود. علم در صورتی مفید است که به کار انداخته شود و افراد جامعه برای رفاه پیشرفت تلاش نمایند و از تنبلی و سستی اجتناب ورزند. در غیر این صورت وجود و عدم آن یکسان است.

از این‌رو، مکتب السلام به مسلمانان سفارش می‌کند که برای بهتر شدن زندگی مادی و معنوی خود تلاش ورزند و به اصلاح امور دنیوی و اخروی خود بپردازند. «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏»[22] انسان در گیرو کوشش و تلاش خود است. از نظر اسلام تمام نعمت‌های زمین برای رفاه و آسایش بشر آفریده شده که با کار و تلاش در پرتو علم و دانش، از این نعمت‌های بی‌پایان الهی به نحو شایسته بهره‌مند گردیده اسراف و تبذیر نورزد. از نظر اسلام انسان از زمین آفریده شده و آبادانی زمین به انسان واگذار گردیده.[23]

روایات زیادی در باب ضرورت تأمین معاش و پیشرفت زندگی وارد شده. امام صادق(ع) فرموده: «ان الله یبعض کثرت النوم و کثرت الفراغ»[24] خداوند از خوب زیاد و بی‌کاری زیاد نفرت دارد. در حدیث دیگر آمده: «من کسل عما یصلح به امر معیشته فلیس فیه خیر لامر دنیاه»[25] کسی که در اصلاح معیشت خود تلاش نکند در زندگی دنیوی او خیر و برکت وجود ندارد و نیز فرموده است: «لاتکسلوا فی طلب معایشکم»[26] در تحصیل معاش تنبلی و سستی نورزید.

از رسول اعظم(ص) روایت شده: «العباده سبعون جزء افضلها طلب الحلال»[27] عبادت هفتاد جزء است که بهترین آنها به دست آوردن رزق حلال است. در این حدیث کار و تلاش برای تأمین زندگی در زمره عبادات و از برترین آن‌ها شمرده شده. البته این به معنای بی‌توجهی به سایر عبادات مانند نماز و روزه نیست که برخی افراد بهانه شود و بگوید ما کار می‌کنیم و کار بهترین عبادت است پس به نماز و روزه نیازی نیست. کار جای سایر عبادات را نمی‌گیرد بلکه کار در کنار عبادات دیگر این ارزش را دارد. امام باقر(ع) فرموده: «کسی که برای تحصیل روزی حلال تلاش نماید تا نفقه خود و عیالش را تهیه کند مانند کسی است که در راه خدا جهاد می‌کند.[28]

در گذشته از آیات و روایت، زندگانی پیامبر اسلام(ص) و امامان(ع) با آن مقام و منزلت معنوی که داشتند با کار و تلاش همراه بود. امام علی(ع) با حفر چاه و احداث باغ بردگان را آزاد می‌نمود. امام صادق(ع) فرموده: امیرالمؤمنین(ع) از این طریق هزار برده آزاد نمود.[29]

علی بن ابی‌حمزه به امام کاظم(ع) عرض نمود آقا چرا خودت کار می‌کنی و از کارگران استفاده نمی‌کنی؟ امام فرمود: کسانی بهتر از من و پدرم با دستان خود در زمین کار می‌کردند.

رسول خد(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و پدرانم و همه انبیا و رسولان و اوصیا و صالحان با دستان خود کار می‌کردند.[30]

بنابراین، از نظر متون دینی و سیره پیشوایان اسلام، کار و تلاش برای رفاه و پیشرفت امور زندگی مورد تأکید جدی قرار گرفته و در زمره عبادات و از برترین آن‌ها دانسته شده. از نظر اسلام به دست آوردن روزی و امکانات زندگی از راه حلال و پرداخت حقوق شرعی آن مانند خمس و زکات، هیچ‌گونه محدودیتی ندارد.

دیده می‌شود اسلام در تعلیمات خود عوامل پیشرفت زندگی را مورد توجه قرار داده م مسلمانان را به رعایت آن‌ها دستور داده تا عزت‌مند و سرافراز زندگی نمایند و از سلطه بیگانگان و کفار در امان باشند.[31] همان‌گونه که عوامل پیشرفت مورد تأکید اسلام قرار گرفته، عوامل عقب‌ماندگی مانند ناامنی، اختلاف و تبعیض، بی‌سوادی و جهل، تنبلی و سستی، عدم همکاری و تعاون را ممنوع اعلام نموده و مسلمانان را به اجتناب از از آن‌ها دستور داده است.

حال به پرسش اصلی بر می‌گردیم که آیا اسلام مانع پیشرفت زندگی دنیوی نیست؟

با توجه به تعریف دین و بررسی عوامل پیشرفت و جایگاه آن‌ها در تعالیم اسلام قطعاً پاسخ منفی است. اسلام نه تنها مانع پیشرفت نیست، بلکه عامل پیشرفت و ترقی است.

این‌که امروز مسلمانان گرفتار فقر و عقب‌ماندگی‌اند تقصیر اسلام نیست بلکه مربوط به خود مسلمانان است که تعلیمات حیات‌بخش اسلام را یا خوب دریافت نکرده‌اند یا به آن عمل نمی‌کنند.

اسلام با عوامل ناامنی مبارزه نموده و از هرگونه ضرر و زیان، تعرض و تجاوز به دیگران، نهی کرده تا سرقت، فساد و فحشا، ناهنجاری و بی‌بندوباری در جامعه اسلامی نباشد ولی آن‌گونه که باید و شاید به آن عنایت نمی‌شود. اسلام به وحدت و همبستگی ملی دعوت نموده اختلاف و تبعیض‌های نژادی، قومی و منطقوی را مردود اعلام نموده و مسلمانان را امت واحده نامیده، اما مسلمانان بیشتر از همه در آتش نفاق. تبعیض و اختلاف گوناگون می‌سوزند و به دستور و ارشادات اسلام توجه نمی‌کنند.

تعالیم اسلامی بیش از هر مکتب دیگر به برادری و تعاون تأکید ورزیده که مسلمانان با همدیگر برادری و تعاون داشته باشند و در راه ترقی و پیشرفت زندگی دنیوی و اخروی خود همکاری نمایند. چه کسی به آن گوش داده و به آن عمل کرده؟ کجاست تعاون و برادری که اسلام از ما خواسته؟ بلکه به جای تعاون و برادری برای تخریب و ضربه‌زدن به یکدیگر تلاش می‌کنیم که نتیجه تلخ آن را می‌چشیم.

اسلام با تنبلی و بی‌کاری و بی‌برنامگی سخت مخالف است و مسلمانان را به سعی و تلاش دستور داده که زمین را آباد کنید و از نعمت‌های خدادادی بهره‌مند شوید و زندگی خود را بهبود بخشید ولی ما به این دستورات توجه نداشته و به کار نمی‌بندیم.

بنابراین، اسلام مانع پیشرفت نیست. اگر کشورهای اسلامی در فقر و عقب‌ماندگی به سر می‌برند به اسلام مربوط نیست بلکه به خود مسلمانان ارتباط دارد. بخشی از عقب‌ماندگی به خود مردم بر می‌گردد که تعالیم اسلامی را درست دریافت نکرده‌ و یا به آن عمل نمی‌کنند. بخشی دیگر به حکومت‌های ظالم و ستم‌پیشه و دخالت مستقیم و غیرمستقیم کشورهای استعماری بر می‌گردد که از روی عمد مردم را در فقر و محرومیت نگه می‌دارند، اختلافات گوناگون نژادی، منطقوی و فرقه‌ای را دامن می‌زنند و با خاطر آسوده به اهداف شوم خود دست می‌یابند. اگر به خود انصاف دهیم باید اصل دین را که در کتاب و سنت موجود است از رفتار مسلمانان و آنچه در جوامع اسلامی می‌گذرد تفکیک کنیم. در این‌صورت به وضوح درخواهیم یافت که اسلام مانع پیشرفت نبوده بلکه خواهان پیشرفت زندگی مردم است. مانع پیشرفت در رفتار خود مسلمانان خوابیده که باید در جهت علاج آن تلاش شود و موانع برطرف گردند.

به گفته شاعر:

اسلام به ذات خود ندارد عیبی        هر عیبی که هست در مسلمانی ماست

بر این اساس برای پیشرفت زندگی باید به خود برگردیم و نارسایی‌ها را کنار بگذاریم. البته مشکل مهم حکومت‌های ناصالح است، که باید اصلاح شوند. اما اسلام با پیشرفت دنیایی مخالفت ندارد بلکه فلسفه وجودی اسلام تأمین سعادت انسان در دنیا و آخرت است.

برای اثبات این حقیقت که اسلام مانع پیشرفت نبوده بلکه عامل پیشرفت است، شواهد روشن وجود دارد. از جمله این‌که تمام جوامع اسلامی گرفتار انحطاط نبوده بلکه در دوره‌ شکوفایی تمدن اسلامی، جامعه اسلامی در اوج اقتدار علمی و تمدنی قرار داشته است. در این دوره اسلام پرچم‌دار پیشرفت و تمدن بشری بوده و همه‌جا نور علم و آزادی می‌پاشید و ملت‌ها را از ذلت و عقب‌ماندگی به عزت و شکوفایی فرا می‌خواند. در آن روزگار مسلمانان در زمینه‌های گوناگون علمی مانند: طب، داروسازی، تأسیس بیمارستان، تأسیس مدارس، تأسیس کتابخانه، دانش فلسفه، نجوم، هیئت، جبر، هندسه، هنر و... پیشرفت‌های زیادی نمودند. اسلام جامعه بیابان‌گرد عرب را به جامعه متمدن و پیشرفته تبدیل نمود به گونه‌ای که مرکز خلافت اسلامی در بغداد قبله اهل علم و مرکز دانشمندان و منبع علم و فضل بود.[32] اروپا در آن روزگار در تاریکی و بی‌سوادی به سر می‌برد و چندین قرن آثار علمی مسلمانان در مراکز علمی اروپا تدریس می‌شد و برخی کتاب‌های این‌سینا تا قرن هیجدهم در آن مراکز مورد استفاده بود.[33]

بدین ترتیب روزگاری که مسلمانان علم، ایمان، اراده قوی، اخوت و فداکاری و روحیه جهاد و تلاش را کنار هم داشتند، در امر زندگی نیز پیشرفت‌های بزرگی به دست آوردند. ولی در عصری که علم و ایمان به خاموشی گرایید، اراده، فداکاری، تعاون و روحیه جهاد و تلاش هم از بین رفت و انحطاط دامنگیر مسلمانان شد. این است که به تعبیر شهید مطهری تاریخ تمدن اسلام تقسیم می‌شود به عصر شکوفایی که عصر علم و ایمان است و عصر انحطاط که علم و ایمان توأمان انحطاط یافته است.[34]

 

_______________________

[1]. دکتر علی‌اکبر ولایتی، فرهنگ و تمدن اسلامی، ص 20، قم، نشر معارف، 1384؛ وایولاکوست، جهان‌بینی ابن خلدون، ترجمه مظفر مهدوی، ص 9 و 38 و 33، تهران، 1363.

[2]. جوادی آملی، دین‌شناسی، ص 27، قم، نشر اسراء، 1383؛ همو، شریعت در آینه معرفت، ص 111، سوم، 1381.

[3]. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص 31، انتشارات کتابچی، 1376.

[4]. قرآن کریم، شرح لمعه، کتاب حدود، دیات و قصاص.

[5]. نساء، آیه 141.

[6]. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 17، ص 460؛ کنزالعمال، ج 1، ص 17.

[7]. نساء، آیه 51.

[8]. انفال، آیه 60.

[9]. مؤمنون، آیه 52.

[10]. آل عمران، آیه 103.

[11]. تحف العقول، ص 33.

[12]. ناصر مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 7، ص 29 و 210، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1357.

[13]. حجرات، آیه 10.

[14]. مائده، آیه 2.

[15]. همان.

[16]. مکارم شیرازی، همان، ص 210.

[17]. علق، آیه 1 – 4.

[18]. زمر، آیه 9.

[19]. مجادله، آیه 11.

[20]. کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 82، قم، اسوه، چاپ پنجم، 1381.

[21]. محمدی ری‌شهری، میزان الحکمه، ج 8، ص 3946، قم، دارالحدیث، چهارم، 1383.

[22]. نجم، آیه 39.

[23]. هود، آیه 61.

[24]. وسائل الشیعه، ج 6، ص 36.

[25]. همان.

[26]. همان، ص 37.

[27]. همان، ص 11.

[28]. همان.

[29]. همان، ص 22.

[30]. همان، ص 23.

[31]. «وَ لِلَّهِ الْعِزَّه وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنین‏»، منافقون، آیه 8؛ «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلا»، نساء، آیه 141.

[32]. جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهرالکلام، ص 587 و 639، تهران، امیرکبیر، دهم، 1382.

[33]. گوستالوبون، تاریخ تمدن اسلام و عرب، ترجمه محمدتقی فخر گیلانی، ص 708 و 710، تهران، دنیای کتاب، دوم، 1386.

[34]. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 2، ص 31