جواب:
مطالبی که آنها برای ادعای خود به آن تمسک میکنند چند نکته است:
1. نکته اولی که آنها به ان تمسک کردهاند روایتی است که عکرمه از ابن عباس روایت میکند که: آیه تطهیر در مورد زنان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ نازل شده، ولی باید داست که به روایات عکرمه نمیتوان اعتماد کرد. زیرا عکرمه راوی این روایت از افرادی است که علماء علم رجال او را ضعیف دانستهاند و او را دروغگو معرفی کردهاند. ذهبی رجالی معروف اهل تسنن در میزان الاعتدال نکاتی را درباره او نقل میکند که برخی را نقل میکنیم:
الف: علی ابن عبید درباره عکرمه گفت «انّ هذا الخبیث یکذب علی ابی» (این خبیث به پدر من دروغ میبندد).
ب: محمّد بن سیرین: «ما یسوء نی ان یکون من اهل الجنة و لکنّه کذا» من ناراحت نمیشوم که او از اهل بهشت باشد امّا او کذّاب و دروغگو است.
ج: ابن ابی ذئب: «رأیت عکرمه و کان غیر ثقة» (من عکرمه را دیدهام، امّا او غیر مطمئن بود).
د: مطرف بن عبدالله: «سمعت مالکاً یکره ان یذکر عکرمه ولا رأی ان یروی عنه» (مالک خوشش نمیآمد که از عکرمه یادی کند و نظرش این نبود که از او روایت کند) بنابراین نمیتوان به روایت عکرمه که خود علماء رجل اهلتسنن آنرا کذاب معرفی کردهاند تمسک کرد.
2. عدّهای نیز به این نکته تمسک کردهاند که چون آیه قبل با عبارت یا نساء النبی (ای زنان پیامبر) شروع میشود پس در این قسمت از آیة بعد هم مراد از اهلالبیت زنان پیامبر هستند و یا لااقل این عنوان شامل حال آنها هم میشود. امّا این پندار هم باطل است. زیرا اولاً ضمائر بکار رفته در این بخش از آیه مذکر است، حال آنکه ضمائری که هم قبل این بخش و هم بعد از آن خطاب به زنان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ بکار رفته همه به صیغه مؤنت آمده است. اگر در این بخش هم مراد از ضمیر «کُم» همان زنان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ بودند، میبایست مثل ضمائر قبلی و بعدی مؤنث بکار میرفت تا نظم و سیاق آیه محفوظ باشد و ضمیر مذکر برای مؤنث بکار نرود. بنابراین همین که در این بخش ضمائر بکار رفته عوض شده نشان میدهد، که مخاطب در این بخش عوض شده و مخاطب، زنان پیامبر نیستند.
ثانیاً: در این چند آیه سوره احزاب که خداوند به زنان پیامبر دستوراتی را میدهد هر کجا کلمه «بیت در رابطه با زنان بکار رفته است با صیغه جمع بکار رفته (بیوتکن) چون زنان پیامبر هر کدام اطلاق مخصوص بخود داشتهاند، امّا این کلمه در آیة تطهیر که بخشی از همین چند آیه است مفرد بکار رفته است. بنابراین خود این اختلاف تعبیر نشان میدهد که اهل این بیت با اهل آن بیوت که زنان پیامبرند، متفاوتند وگرنه اینجا هم میبایست تعبیر آیه «اهلالبیوت» باشد نه اهلالبیت.
ثالثاً: این تفسیر با روایات زیادی که در تفسیر این آیه وارد شده که بخشی از آنها را نقل کردیم سازگاری ندارد، برخی روایات صریحاً دلالت دارد که پیامبر فرمود این آیه در شأن پنج نفر نازل شده یعنی رسولالله و علی و فاطمه و حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ .
3. روایت دیگری را نیز دیگری را نیز احمد بن حنبل نقل کرده که برخی خواستهاند از آن این نکته را استفاده کنند که ام سلمه نیز جزء اهلبیت است، مطابق این روایت بعد از اینکه پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین ـ علیهم السلام ـ را دور خود جمع میکند، ام سلمه میگوید: «... فاجتبذ من تحتی کساء خیبریاً کان بساطاً لنا علی المنامة فی المدینة فلفه النبی علیهم جمیعاً فاخذ بشماله طرفی الکساء و الوی بیده الیمنی الی ربّه عزّوجلّ قال اللهم اهلی اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیراً اللهم اهلبیتی اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیراً اللهم اهلبیتی اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیراً، قلت یا رسولالله ألست من اهلک قال بلی فادخلی فی الکساء قالت فدخلت فی الکساء بعد ما قضی دعائه لابن عمه علی و ابنیه و ابنته فاطمه (رض).[1] (پیامبر پتوئی خیبری را که فرش خوابگاه ما در مدینه بود از زیر من کشید و آنرا به آنها (چهار نفر) پیچاند و با دست چپش دو طرف پتو راگرفت و با دست راستش به سوی خدایش اشاره کرد و گفت: خدایا از اَهلَم پلیدی را ببر و آنها را پاک ساز، خدایا از اهلبیتم پلیدی را ببر و آنها را پاک ساز، خدایا از اهلبیتم پلیدی را ببر و آنها را پاک ساز، ام سلمه گفت: گفتم ای رسول خدا آیا من از اهل تو نیستم پیامبر فرمود: بلی داخل در کساء شو. ام سلمه گفت: من نیز داخل کساء شدم، امّا بعد از آنکه پیامبر دعایش نسبت به پسرعمویش حضرت علی و دو فرزندش و دخترش حضرت فاطمه ـ علیهم السلام ـ تمام شده بود)، براساس این روایت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ در جواب سؤال ام سلمه که آیا او هم از اهل پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ هست جواب مثبت میدهد و ام سلمه را وارد کساء خیبری میکند و لذا بهمین بخش از روایت استناد شده و گفته شده که ام سلمه هم از اهلبیت است.
ولی باید توجّه داشت، چنانچه خود ام سلمه در پایان روایت میگوید، دخول ام سلمه به جمع اهلبیت بعد از آنست که پیامبر اهل بیتش را جمع میکند و کساء خیبری را بر روی آنها میپیچاند و درباره آنها دعا میکند، و این خود دلالت بر این دارد که ام سلمه جزء اهلبیتی که مخاطب آیه تطهیر است، نبوده است و گرنه پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ از همان ابتداء او را داخل کساء خیبری میکرد و دعائی که از آیه تطهیر اقتباس کرده بود را شامل حال او میکرد امّا چنین نکرد پس ام سلمه جزء اهلبیتی که مخاطب آیه تطهیر است، نبوده گرچه بلحاظ اینکه جزء اهلبیت نبوّت بودن معیارش تقوی است و تقوی مراتبی دارد و ام سلمه نسبتاًَ از تقوای بالایی برخوردار بود لذا او درجه خاصی از این اهلیّت را کسب کرده بود و بهمین خاطر پیامبر به او جواب مثبت داد، بعد از آنکه مخاطبان اهلبیت در آیه تطهیر را معرفی کرد.
منابع:
1. صحیح مسلم، طبع دار السلام ریاض، سال 1419.
2. سنن ترمذی طبع دار الحدیث قاهره.
3. مسند احمد بن حنبل، دار الفکر، بیروت، طبع دوم، سال 1414.
4. المستدرک، حاکم نیشابوری.
«والسّلام»
منبع: www.salam-shia.com
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مسند احمد بن حنبل، ج 10، ح 26612.