پاسخ:

پیش از پاسخ، لازم است درباره آغاز مرحله جوانی، بدانیم که در کنار رشد جسمی، دغدغه داشتن، حس کنجکاوی، تفکر و تدبّر درباره رفتارها، اعتقادات و نگرش های زندگی، بخشی از تغییراتی است که در شناخت و باور نوجوان به صورت طبیعی رخ می دهد. دوره نوجوانی، بسیار حساس و هیجان انگیز و همراه با تغییرات شگرف بدنی، فکری، روانی و اندوخته ها و تجربه های جدید است. مرحله فاصله گرفتن از دیگران، استقلال خواهی و هویت پذیری می باشد.

بنابراین شک کردن، وسوسه داشتن و انتقاد نمودن درباره مسائل مهم زندگی برای کسانی که می خواهند خود را بیابند و اعتقادات خویش را از حالت تقلید گونه به اعتقادات ریشه دار تبدیل کنند، چیزی غیرعادی و شگرفی نیست.

در امور تربیتیِ مربوط به مراحل جوانی شایسته است که به مسائل زیر توجه شود تا نوجوان هویت اصیل خودش را بیابد:

1. روان شناسان، درباره دوره نوجوانی می گویند: دوره نوجوانی در وسط دو دوره بزرگ سالی و کودکی قرار دارد، به گونه ای  که نه کودک دیروز است که هر چیزی را از بزرگ ترها بپذیرد و نه بزرگ سال است. نوجوان بیشترِ پدیده ها را خودش به کمک اندوخته ها و تحلیل های عقلانی بررسی می کند.

2. به گفته دانشمندان روان شناس، نوجوان از نظر شناختی می تواند مسائل انتزاعی از قبیل مذهب، اخلاق و سبک زندگی های متفاوت را بررسی کرده و ارزیابی نظام مدار نماید. در ذهن او استدلال منظم شکل می گیرد که امکان مقایسه راه حل های مختلف برای حل یک مسئله و انتخاب پاسخ بهتر را فراهم می آورد. با این کار، محتوای فکر گسترش و عمق می یابد.[1] اما با وجود تمام پیشرفت فکری و شکل گیری تحلیل و قضاوت، نوجوان هنوز از نظر ثبات و قدرت فکری باز هم در حال عبور از مرحله کودکی به بزرگ سالی است. قدرت درک و قضاوت او، تا جایی گسترش و عمق نمی یابد که انعطاف پذیر، گسترده، همه جانبه نگر و سازگار با راه های جدید باشد.

به عبارت دیگر، نوجوانِ رشد یافته به پختگی نمی رسد مگر آن که به استدلال های خود جنبه شخصی و اختصاصی بدهد و برای حل مسائل مبهم و پیچیده از تجربه های شخصی و تمام نظام روان شناختی خود (منطق، انگیزش ها و ارزش ها و دریافت های اجتماعی، فرهنگی و تاریخی) کمک بگیرد. پس شک کردن در برخی اصول زندگی، مقدمه شناخت بیشتر و عمیق تر آنهاست و جای نگرانی نیست.

3. نوجوانی دوره هویت یابی است. شروع جوانی از این نظر بسیار اهمیت دارد. در این زمان است که سؤال اساسی فرد در مورد «هویت خود» (من کیستم) مطرح می شود و باید جوابش بیابد. شخص باید «خود انگاره» با معنایی را شکل دهد تا علاوه بر پیوستگی و ارتباط با گذشته، شامل جهت گیری نسبت به آینده هم شود. اریکسون می گوید: «شکل گیری و پذیرش هویت فرد، تکلیفِ کاملاً دشوار و اضطراب زاست که در آن نوجوان باید نقش ها و ایدئولوژی های مختلف را برای انتخاب مناسب ترین آنها تجربه کند و بیازماید. افرادی که از این مرحله با یک احساس هویت قوی بیرون می آیند، آماده هستند تا با یک احساس بسط یافته از اطمینان به خود و اعتماد به نفس با بزرگ سالی آتی خود رو به  رو شوند. در این سنین، گروه های اجتماعی که نوجوان با آنها همانندسازی می کند، بسیار تأثیر گذارند. این گروه ها می توانند رشد مطلوب هویت فرد را تحت تأثیر قرار دهند.»[2]

بنابراین گزینش دوست و الگوهای دینی، یا انتخاب سرمشق های غیر دینی، تأثیرات ناخود آگاه دارند؛ به نحوی که رفتار را تحت تأثیر قرار می دهند.

4. نوجوان و جوان، همان طور که زمینه های پیشرفت برایش فراهم است و در مسیر خودشناسی، خداشناسی قرار می گیرد، پله های زندگی را به راحتی و با انرژی جوانی سپری می کند، به تفکر و استفاده از مشاوره افراد دلسوز، مهربان و آگاه بسیار نیاز دارد تا در مسیر یافتن خودش در معرض سقوط قرار نگیرد.

راهکارهای برون رفت از بن بست های فکری

برای این که جوان در مسیر درست خودیابی و حقیقت شناسی قرار گیرد و باورهای اساسی در وجود نوجوان نهادینه شود و از نظر تربیتی، بهنجار محسوب گردد باید به گونه زیر عمل کند:

1. علم اندوزی: وظیفه اصلی نوجوان و جوان، تحصیل علم است. علم افزایی و کسب دانایی، ارزشمندترین گوهری است که می توان به دست آورد و در مسیر هدایت زندگی به کار برد. دانایی ابزار مهم توانایی در زندگی است. بنابراین خواندن کتاب های دینی راهِ افزایش دانش در مسیر اعتقادات است. انسان ناآگاه، قادر نخواهد بود که تکالیف الهی خود را بشناسد و به صورت درست بدان عمل کند و در نتیجه شاید نتواند معنای زندگی را دریابد.

2. تفکر: تحصیل علم، استفاده از تفکر دیگران است که در صفحات کتاب و غیره مکتوب می باشد. اما تفکر در فرآیند زندگی و موقعیت های مختلف، شخصی است که می تواند راهکار ارائه دهد. به عبارت دیگر، علم اندوزی قدرت تفکر انسان را بالا می برد و او بهتر می تواند حوادث و مشکلات را بررسی و تحلیل کند و از پس آنها به نحو شایسته ای برآید.

3. ایمان: منظور از ایمان، اعتقاد قلبی به آفریننده جهان و دستورها و فرامین توأم با تسلیم در برابر آنهاست. هر چه ایمان قوی تر باشد ظهور و بروز آن در ابعاد بیشتری در وجود انسان تجلی می کند.[3] بنابراین کسی که در امور زندگی خویش، خدا را در نظر بگیرد، اعتماد به نفسش بالا می رود و نیروی قوی ای به دست می آورد که همواره پشتیبان اوست.

4. عمل: انجام عمل مثبت، همواره موجب آسانی و تقویت موضع فرد می شود، به گونه ای که در قرآن اعمال نیک، موجب رشد و تکامل و شکوفایی استعدادهای نهفته مؤمنان معرفی می شود: {و لمّا رءا المومنون الأحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله و ما زادهم إلاّ إیمانا و تسلیماً}؛[4] (اما) مؤمنان چون  لشکر و نیروهای کفار را به چشم سر دیدند، گفتند این همان جنگی است که خدا و رسولش راست گفتند و جز بر ایمان و اطاعت آنان نیفزود.

البته براساس تعالیم اسلام، عمل در علم و ایمان تأثیر بسزایی دارد. ایمان باعث می گردد تا فرد بیشتر به انتخاب و عمل روی آورد. هم چنین عمل صالح موجب افزایش علم و ایمان فرد شده و زمینه را برای ارضای مناسب و معقول نیازها فراهم می آورد. بنابراین بهترین عمل این است که اعمال و تکالیف دینی را انجام دهیم و دیگران را به کارهای شایسته تشویق کنیم و از کارهای ناپسند باز داریم. عمل به وظایف الهی، ضمن این که انگیزه پیشرفت را تقویت می کند و احساس وجود خدا را در زندگی تجربه می شود، اصل ایمان، نگرش و تعهد دینی را هم افزایش می دهد. بینش شخصی انسان را توسعه می دهد و موجب می شود تا در تحولات مهم زندگی گزینه های درست را انتخاب کند و به اهداف خود برسد.

در جمع بندی نتیجه می گیریم که هر چند دوران حساس جوانی دوره غلیان تفکر و اندیشیدن است، چون بنیه های اساسی آن هنوز ثبات نیافته و در معرض اشکالات بی شماری قرار می گیرد و اگر جوان به دانش افزایی، فکر کردن و انجام کارهای نیکو بپردازد و در کارهایش همواره خدا را به یاد داشته باشد می تواند راه پیشرفت دینی، عقلانی، اخلاقی، اجتماعی، و ... را با موفقیت طی نموده و به اهدافش برسد.

منبع برای مطالعه بیشتر

1.  روان شناسی نوجوانان، دکتر اسماعیل بیابانگرد.

2.  روان شناسی رشد (2) نوجوانی، جوانی و بزرگ سالی، دکتر حسین لطف آبادی.

حدیث پایانی

امام علی(ع) فرمودند: «هر که نهان خود را اصلاح نماید خدا آشکار او را نیکو فرماید، و آن که به کار دینش پردازد خدا کار دنیای او را درست سازد و آن که میان خود و خدا را اصلاح نماید، خدا میان او و مردمان را نیکو دارد.»[5]

 

______________________________

[1]. حسین لطف آبادی، روان شناسی رشد (2) نوجوانی، جوانی و بزرگسالی، ص26.

[2]. دوان شولتز، نظریه های شخصیت، ترجمه یوسف کریمی و همکاران، ص332.

[3]. کرباسی، منیژه. وکلیان منوچهر، مسائل نوجوانان و جوانان، ص176.

[4]. احزاب، آیه 22.

[5]. نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی. کلمه 423: ص437. «من اصلح سریرته اصلح الله علانیته و من عمل لدینه کفاه الله امر دنیاه و من احسن فیمابینه و بین الله کفاه الله ما بینه و بین الناس.»