جواب اجمالی:
اولاً: همه انصار و مهاجر سکوت محض نکردند، بلکه از مهاجرین، بنیهاشم، مخالف آنها بودند و از انصار نیزگروهی مخالف خلافت ابوبکر بودند.
ثانیاً: شرایط زمانی و دوران خلافتِ آنها و کارهای آنها کاملاً با عثمان متفاوت بود. و ظلم عثمان و کارهایناروای او پیش از آنها بر مردم فشار میآورد؛ لذا مردم به شورش برخاستند و اینها از اول مخالف با عثماننبودند بلکه بعداً عملکردهای خلاف عثمان، باعث این اعتراضات شد.
جواب تفصیلی:
باید متذکر شد که اولاً: تمام مهاجرین و انصار در سقیفه حاضر نبودند و همة آنها هم موافق ابوبکر و عمرنبودند. و ثانیاً: همه شورشیان بر علیه عثمان، از مهاجرین و انصار نبودند[1]، بلکه از کشورهای دیگری، چونمصر و از شهرهای دیگر چون بصره[2]، در آن جریان حضور داشتند و اینکه نمیشود همه مهاجرین و انصار راموافق ابوبکر و عـمـر تـلـقی کرد، علتش این است که در بین مهاجرین بنی هاشم و تعــداد دیگــری از بــزرگان صـحـابـه پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) وجود داشتند؛ مثل سلمان که هم مخالف ابوبکر و عمر بودند. اکثر انصار هم که اهل مدینه بودند، مخالفابوبکر بودند[3]. اما در مورد خلافت عثمان باید بگوییم که در هنگام به خلافت رسیدن او، مهاجرین و انصار، اعتراضی نکردند و یا اعتراض چندان جدی نکردند و تنها کسانی مثل ابوذر و مقداد که هم به خلافت ابوبکر و عمر راضی نبودند و هم در سقیفه به اعتراض برخواستند، در هنگام انتخاب عثمان به عنوان خلیفه، نیز اعتراضکردند. اما عموم انصار و مهاجرین همان روشی را داشتند که هنگام بیعت ابوبکر در سقیفه داشتند. اما اینکه دراواخر خلافت عثمان به او اعتراض کردند و خواستار کنارهگیری او شدند و بالاخره او را کشتند، این به جهتعملکرد ناصحیح عثمان بود که بنی امیه را بر مسلمانان مسلط کرد و از ظلم و تعدی نسبت به مسلمانانفروگذاری نکرد.
اما اینکه چرا به عمر و ابوبکر این چنین اعتراضی نشد باز این به عملکرد آنها بر میگردد. چون ابوبکر و عمر تاحدی ظواهر اسلام را رعایت میکردند و بیشتر به سنن پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) پایبند بودند و به ظاهر روش زاهدانهای را درپیش گرفته بودند و در صرف بیت المال احتیاط بیشتری میکردند.
پس اگر میبینیم کلاً مردم، نه فقط انصار و مهاجرین، که در اول خلافت عثمان به او اعتراض نداشتند و الان بهاو اعتراض میکنند، فقط به خاطر کارها و عملکردهای خلاف سنت و شرع او میباشد. که به گوشههایی ازکارهای عثمان که موجب اعتراض مردم و شورش بر علیه او شد و مورخین به آنها تصریح کردهاند اشاره میکنیم:
1ـ تبعید صحابی بزرگ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، یعنی ابوذر غفاری بود، که علت تبعیدش، اعتراضات ابوذر به عملکرد عثمان بود و پایمال شدن سنّت پیامبر توسط وی و عمّالش که ابوذر، این عملکرد منفی عثمان را به مردم میگفت، چنانکهیعقوبی مینویسد: «چون شش سال از خلافت عثمان سپری شد، مردم از او بدگویی کردند و کسانی درباره او بهسخن آمدند و گفتند: خویشان خود را برگزید و چراگاه ما را قرق کرد و با مال خدا و مسلمین خانه ساخت ومزرعهها برای خود تهیه کرد و ثروت اندوخت و ابوذر (صحابی بزرگ پیامبر خدا) و عبدالرحمن بن حنبلی راتبعید کرد. و دو تبعید شدة پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله)، حکم بن ابی العاص و عبدالله بن سعد بن ابی سرح را از تبعید بازگرداند، که تعدی آشکار به سنّت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بود، خون هرمزان را پایمال کرد[4]، عبیدالله بن عمر را برای قصاص او نکشت، ولید بن عقبه را والی کوفه کرد که در حال مستی نماز گزارد. و زنی راکه شش ماهه زائید، سنگسار کرد که آشکار بر خلاف آیه قرآن بود که علی(ع) به او تذکر داد: «و حمله و فصالهثلثون شهراً» «حولین کاملین» «... مردم شهرها به عثمان وارد شدند»[5]. از این عبارت معلوم میشود که تنها مهاجر وانصار بر عثمان نشوریدند بلکه از شهرهای دیگر نیز به کارهای او اعتراض شده بود.
2ـ به کار گماشتن بنیامیه توسط عثمان؛ همان طوری که در تواریخ آمده؛ او بنیامیه را بر مقدّرات مردم حاکمکرد؛ تمام چراگاهها را در اطراف مدینه و طائف و غیره به تیول بنیامیه در آورد؛ این اعمال عثمان با ظلم و فسادزمینه را برای سقوط خلافت عثمان مهیا کردند.
3ـ یکی از عوامل که تأثیر بسزایی داشت، درگیری و رنجشی بود که میان عثمان و عایشه به وجود آمد وعایشه پیراهن یا نعلین پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) را در روزی که عثمان بر فراز منبر خطبه میخواند به مردمنشان داد و گفت: این جامه و... پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) است که هنوز کهنه نشده، ولی عثمان سنت پیامبر راکهنه کرده و به فراموشی سپرده است.
4ـ دادن بیتالمال و زکات مسلمین و بیتالمال به خویشان خود؛ چنانکه وی دستور داد که از خزانه بیتالمال بهدامادهای خود و پسر عموهایش و برادر زادگان و نزدیکانش مقدار قابل توجهی عطا نمایند، که گاهی سبباعتراض خزانهدار میشد. به طوری که یعقوبی نوشته است: «آنقدر عثمان از خزانهدار مدینه مقرری خواست وبه او حواله داد که آخر کار، خزانهدار، در روز جمعه کلید خزانه را در حین خطبه خواندن به عثمان داد و گفت: ایمردم ]عثمان[ گمان برده است که من خزنهدار او و خویشان او هستم، با اینکه من خزانهدار مسلمین بودم و اینهم کلیدهای بیتالمال شماست و آنها را انداخت؛ سپس عثمان کلیدها را برداشت و به زیدبن ثابت داد.[6]»
5ـ توهین به صحابی بزرگی، چون عبدالله بنمسعود، قاری بزرگ قرآن؛ همچنین عثمان مزاحمتهایی نسبتبه سایر صحابه و بزرگان آنها داشته است از آن جمله، عمار یاسر را مورد اذیت قرار داد و به او اهانت نمود.
خلاصه اینکه: اکثر مورخین و محدّثین امامیه و عامه نوشتهاند که عثمان به عنوان خلیفهی پیامبر(صلی الله علیه وآله) بهقدری از نظر مردم از حیث منزلت و جایگاه تنزل کرد، که نه تنها خانهاش را محاصره کردند و آب بر روی اوبستند، بلکه او را کشتند و در نماز وی نیز کسی جرأت یا رغبت شرکت نداشت. و عایشه در قتل وی خدا را شکرکرد و بر او نفرین و لعن نمود[7].
در پایان لازم است این نکته را یادآوری کنیم: کسانی که مدعی اجماع مسلمین بر خلافت ابوبکر و عمرهستند مخالفتهای تاریخ را با این ادعای خود بررسی کنند و باید از آنها سئوال شود که: با این همه مخالفت واعتراض از طرف بزرگان صحابه، چگونه به خود اجازه میدهید که ادعای اجماع بر خلافت ابوبکر، عمر و عثمانکنید؟!
«والسلام»
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . معالم المدرستین، ج1، ص 58، الامامه و السیاسه، ج 1، ص 25، (نام کسانی که از بیعت خودداری کردهاند آمده است).
[2] . مسعودی، مروج الذهب، ج1، ص 659 الی 703.
[3] . معالم المدرستین علامه عسگری، ج1، ص 169 ـ 170 ـ 171، به نقل از بلاذری و طبقات ابن سعد و غیره.
[4] . تاریخ یعقوبی، ج2، ص 61 ـ 73.
[5] . همان.
[6] . تاریخ یعقوبی، ج2، ص 73.
[7] . تاریخ ابن اعثم کوفی، ص 386.