جواب اجمالی:
خلافت ابوبکر از همان روز اول در سقیفه بنی ساعده مورد مخالفت عدهای از صحابه بزرگوار از جمله امام علی ـ علیه السّلام ـ قرار گرفت. ولی امام علی ـ علیه السّلام ـ و عدّهای از یاران آن حضرت بخاطر مصالح جامعه اسلامی با ابوبکر بیعت کردند و خلافت عمر ابن خطاب و عثمان بن عفان نیز با مخالفت جمعی از صحابه روبرو شد. و در نهایت باعث قتل عثمان به دست عدّهای از مسلمانان که در بین آنها صحابه رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ هم حضور داشتند ، گردید.
جواب تفصیلی:
در پاسخ به این پرسشگر محترم بیان میشود که: در میان صحابه و پیروان ایشان افراد زیادی بودند که از بیعت با ابوبکر خودداری کردند. که در اینجا به طور اختصار از بعضی از آنها نام برده میشود.
سعد بن عباده: وی که از بزرگان و نیکان اعضاء و رئیس قبیله خزرج بود از بیعت با ابوبکر امتناع کرد و از حکومت وی به خشم آمد و به شام رفت و سر انجام دستهای مرموزی در سال 15 هجری او را به قتل رسانیدند. وی در روز سقیفه و بعد از آن سخنانی گفته است که میتوان برای روشن شدن موضوع به کتب تاریخی از جمله: تاریخ یعقوبی، الامامة و السیاسة، ابن قتیبه، تاریخ طبری، و کامل ابن اثیر و ... رجوع کرد.
حباب بن منذر: وی که از انصار بود و در جنگ بدر و احد حاضر بود، حاضر نشد با ابوبکر بیعت کند. و حتی شمشیر خود را کشید و آمادة نبرد شد. طبری در این باره نقل میکند که:
«... حباب بن منذر (یکی از صحابة بزرگ) شمشیر خود را کشید و به این امر (خلافت ابوبکر) اعتراض کرد، ... عمر دستور داد تا شمشیر او را گرفتند و به سنگ زدند و آن را شکستند و ...[1]»
به علاوه علی ـ علیه السّلام ـ و عموی آن حضرت ـ عباس ـ و سایر بنی هاشم از بیعت خودداری کردند. یعقوبی نقل میکند که: «... و گروهی از مهاجران و انصار از بیعت با ابی بکر سرباز زدند و به علی بن ابیطالب پیوستند. از جمله: عباس بن عبدالمطلب و فضل بن عباس و زبیر بن عوام بن عاص و خالدبن سعدی و مقداد بن عمرو سلمان فارسی و ابوذر غفاری و عمار یاسر. و براء بن عازب و ابیّ بن کعب و ...[2]».
ابن هشام نیز در ضمن بیان جریان سقیفه بنی ساعده به اعتراض عدّهای از صحابه به خصوص انصار و امام علی ـ علیه السّلام ـ و زبیر بن عوام به خلافت ابوبکر اشاره میکند[3]. زبیر بن بکار که از خاندان زبیر بوده و ابن ابی الحدید او را از منحرفان از امیرمؤمنان معرفی میکند در کتاب اخبار الموفقیات سخنان و اخبار زیادی درباره اختلاف میان انصار و قریش آورده است. همچنین به اشعاری که حاکی از عدم رضایت مردم از خلافت ابوبکر است میتوان اشاره کرد.
محدثان و علمای اهل سنت نیز به این موضوع اشاره کردهاند از جمله این محدثان بخاری و مسلم، دو محدث بزرگ اهل سنت در دو صحیح خود سرپیچی علی ـ علیه السّلام ـ را از بیعت با خلفاء صریحاً ذکر کردند و بیان کردهاند که علی ـ علیه السّلام ـ با ابوبکر بیعت نکرد تا هنگامی که فاطمة زهرا ـ علیها السّلام ـ از دنیا رفت[4].
یعقوبی در تاریخ خود بعد از نقل جریان مخالفت علی ـ علیه السّلام ـ و عدّهای از صحابه با خلافت ابوبکر میگوید:
«پس ابوبکر نزد عمر بن خطاب و ابو عبیدة بن جرّاح و مغیرة بن شعبه فرستاد و پرسید که مصلحت چیست؟ گفتند مصلحت آن است که عباس بن عبد المطلب را ببینی و برای او در این امر بهرهای قرار دهی که حق او و سپس حق فرزندان او باشد و بدین وسیله دست علی ـ علیه السّلام ـ را کوتاه کنید تا آن گاه که عباس به سوی شما پیوست شما را حجتی بر علی ـ علیه السّلام ـ باشد و ...[5]».
مورّخین دیگری نیز مخالفت امام علی ـ علیه السّلام ـ را با ابوبکر صریحاً نوشتهاند از جملة آنان ابن عبدربه[6]، ابن قتیبه[7]، ابی الفداء[8]، مسعودی[9]، ابن ابی الحدید[10]، و ... میباشند.
ابی مخنف که یکی از تاریخ نویسان اولیه اسلام است کتاب جداگانهای به نام: (کتاب المغازی کتاب السقیفه)در این زمینه تألیف کرده و این بهترین دلیل بر مخالفت با خلفای ثلاث خصوصاً خلیفة اول میباشد.
شهرستانی دانشمند بزرگ اهل سنت نیز مسألة خلافت را یکی از بزرگترین اختلافات اسلامی میشمارد و چنین بیان میکند: « ... مسألة (خلافت) خلفا از جمله مسائلی است که برای مسلمانان گران و سنگین تمام شده است و در هیچ زمان بر سر یک اصل دینی بسان این اصل شمشیر کشیده نشده است و...[11]».
«والسّلام»
منبع: www.salam-shia.com
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . تاریخ طبری، بن حدید طبری، (بیروت، انتشارات دارالکتاب العلمیه، جلد 2، ص 144).
[2] . تاریخ یعقوبی، ابن واضح، ترجمه محمد ابراهیم آیتی،انتشارات علمی فرهنگی، ج 1،ص 524.
[3] . السیرة النبویة، ابن هشام، (بیروت، انتشارات دارالقلم، ج 4، ص 306).
[4] . صحیح بخاری، جزء سوم،ص 36، چاپ سنه 1309، قاهره و صحیح مسلم، جزء دوم ص 72، چاپ سال 1327، (این دو نفر به اسنادی که به عایشه میرسد مخالفت علی ـ علیه السّلام ـ را صریحاً بیان میکنند و این قضیه را دنبال غزوة خیبر و به مناسبت تقسیم خمس غنائم این جنگ آوردهاند).
[5] . تاریخ یعقوبی، ج 1،ص 524.
[6] . ابن عبدربه، العقد الفرید، جزء دوم، حدیث سقیفه.
[7] . ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، اوائل کتاب.
[8] . ابی الفداء، تاریخ المختصر فی الاحوال البشر،ذکر اخبار ابوبکر و تاریخ آن.
[9] . مسعودی، مروج الذهب، (بحث سقیفه و خلافت ابوبکر).
[10] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 5.
[11] . شهرستانی، الملل و النحل، (بیروت، انتشارات دارالمعرفة، ج 1، ص 24).