جواب اجمالی:
درخواستهای طلحه و زبیر خلاف قرآن و سنت پیامبر اسلام- صلی الله علیه وآله- وحتی روش ابوبکر بود وچون امام علی- علیه السلام- هیچ مجوزی برای این کار نداشت و قرآن و سنت پیامبر این اجازه را به او نمیداد که در مقابل خواست آنها تسلیم شودوتمام منابع اهل سنت و شیعه آوردهاند که هیچ بیاحترامی از طرف علی- علیه السلام- و یارانش به عایشه نشد، بلکه عایشه خودش حرمت خدا و پیامبر- صلّی الله علیه و آله- ونیز حرمت خودش را از بین برد.
جواب تفصیلی:
طلحه وزبیراز دیرزمان آرزوی حکومت را در سر میپروراندند، ولی چون افکار عمومی امام علی- علیه السلام- را شایستة این مقام میدانستند، از اینرو آن دو از مقام خلافت منصرف شده و به بیعت با علی- علیه السلام- مبادرت کردند،و در امر بیعت از همه سبقت گرفتند تا با این کار توجه دستگاه خلافت را به خود جلب نمایند و از پست و مقام بیشتری بهرهمند بشوند. اما امام علی- علیه السلام- با روح عدالتی که داشتند،بر خلاف توقع و انتظاری که آندو داشتند، آنان را با سایر افراد مسلمان برابر قرار داد و کوچکترین امتیازی برای آن دو قایل نگردید.تا اینکه بطور صریح زبان به شکایت گشودند. یعقوبی میگوید:« آنها گفتند، یا علی ما بعد از رسول خدا از هر پست و مقامی محروم گشتیم، اینک که خلافت در دست توست انتظار داریم که ما را در امر خلافت شریک و سهیم خود سازی و پستهای حساس حکومتی را در اختیار ما بگذاری.[1]
دومین درخواست آنها، دریافت سهم بیشتری از بیتالمال بود. چون امام علی- علیه السّلام- بیتالمال را بطور مساوی تقسیم کرد و برای کسی امتیازی قایل نشد. ابنابیالحدید، در اینباره میگوید:« علی بر خلاف عمروعثمان همة مسلمانان را یکسان قرار داد که طلحه و زبیر به امام علی ـ علیه السّلام ـ اعتراض کردند و خواستار روش عمروعثمان در تقسیم بیتالمال شدند».[2]با توجه به منابع تاریخی این درخواست خلاف قرآن و سنت پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله- وحتی روش ابوبکر میباشد. وخداوند در قرآن ملاک برتری افراد بر یکدیگر را تقوی دانسته و میفرماید:« ان اکرمکم عند الله اتقاکم»[3].و همچنین پیامبر را دعوت به مساوات نموده است، وسنت پیامبر- صلی الله علیه و آله- بر این روش استوار بود بطوریکه غلام سیاه حبشی وعرب ثروتمند قریشی وسلمان فارسی عجمی، در چشم پیامبر- صلی الله علیه و آله- یکسان بود و روش ابوبکر هم در تقسیم بیتالمال همان روش پیامبر و بطور مساوات بود. طلحه و زبیربا دیدن این اوضاع نا امید شدند و طلحه گفت:« ما لنا من هذاالامر الا کلحسه الکلب انفه» یعنی بهرة ما از این کار به اندازة بهرهای است که سگ از لیسیدن دماغش میبرد. وما از خلافت علی شکمی سیر نکردیم[4]،برای همین بعد از چند روزی از علی- علیه السلام- درخواست رفتن به عمره را کردند و علی- علیه السلام- فرمودند:« و الله ما اراد العمرة و لکنهما اراد العدره» یعنی قسم به خدا شما قصد عمره ندارید و قصد بیعت شکنی دارید[5].پس علی- علیه السلام- بهتر از هر کس طلحه و زبیر را میشناخت و به مقاصد آنها آگاه بود و در علت جنگیدن خود با طلحه و زبیر چنین میگویند:« من با طلحه و زبیر برای این جنگیدم که آنان بیعت مرا شکستند و مردان پاک و بندگان بیگناه خدا را به قتل رسانیدند. چگونه است که عدهایی خود سرانه و از راه ظلم وتعدّی، خون مردم بیگناه را بریزند و پیشوا و بزرگ آنان به مقام دفاع نیاید؟ روشی که من با طلحه و زبیر در پیش گرفتم اختصاص به من ندارد زیرا اگر آنان اینگونه پیمان شکنی و آشوبگری و خونریزی را در دوران ابوبکر و عمر به راه میانداختند ایشان نیز در مقام دفاع برمیآمدند و با آنان میجنگیدند. آنان طمع و آرزوی امارت بصره و یمن را در سر داشتند ولی چون من حرصی به این مقام در آنان احساس نمودم این بود که از تفویض امارت بصره و یمن به آنان خوداری نمودم، از طرف دیگر عشق به ثروت و فزونطلبی در دل آنان موج میزد آنان بر مال و ثروت مسلمانان چشم دوخته بودند که میخواستند مسلمانان را به صورت بردگان و غلامان و زنانشان را بصورت کنیزان درآورند وثروتشان را به یغما ببرند و همة اینها از راه تجربه بر من ثابت و مسلم گردید و مرا بر این واداشت که با آنان بجنگم و دستشان را از مال وجان مسلمانان کوتاه کنم. مسلمانان را از فساد و شر آنان آسوده و رها سازم[6].وازطرف دیگر آنها آتش جنگ را شعلهور ساختند و علی را به جنگی ناخواسته مجبور نمودند.
اما درمورد عایشه که حرمت او حفظ نشده است ادعای بدون دلیل میباشد،چون یعقوبی، طبری ، ابن خلدون، ابنابیالحدید، شیخ مفید و دیگران قایل به حرمت و احترام و تکریم علی ویارانش نسبت به عایشه بعد از جنگ جمل هستند. طبری میگوید: علی بهترین وسایل سفر در اختیار عایشه گذاشت و دوازده هزار درهم به او بخشید و سی مرد و بیست زن دیندار همراه او فرستاد چون عایشه به مدینه رسید به او گفتند سفر چگونه بود او گفت: خوب بود و علی در حق من کرم فراوان کرد.[7] ابن خلدون مینویسد«علی با عظمت هر چه تمامتراورا بدرقه کرد و حسن و حسین اورا تا یک روز همراهی کردند»[8]. ابنابیالحدید شارح معتزلی نهجالبلاغه مینویسد«علی بعد از جنگ جمل گفت: آزاری که عایشه به من رسانیده دربارة هیچکس چنین آزاری روا نداشت ولی با این حال من او را همانند گذشته مورد احترام خود قرار میدهم و اعمال نیک و بد او را به خدا میسپارم[9]. پس طبق گزارشات معتبر تاریخی از طرف علی و یاران او نسبت به عایشه هیچ بی احترامی و هتک حرمتی صورت نگرفته است،بلکه این عایشه بود که حرمت خدا ورسولش وخود را از بین برد و از دستورات صریح خدا و پیامبر سرپیچی کرد و گام در راهی گذاشت که نباید میگذاشت. او برای این کار خود هیچ دلیل و مدرکی از قرآن و سنت پیامبر- صلی الله علیه و آله- ندارد.آنجا که میفرماید:
«و قرن فی بیوتکن و لا تبرّجن تبرّج الجهلیّه الاولی». یعنی ای زنان پیامبر تا دم مرگ ملازم خانة خود باشید و مانند زنان جاهلیت خود را به هرکسی نشان ندهید.آیا این دستور صریح قرآن برای عایشه کافی نبود، او وقتی میخواست زنان دیگر پیامبر را هم شریک جرم خود بکند و آنها را با خود همراه سازد«امالسلمه» از این کار او را نهی میکند و سخنان پیامبر یادآوری کرده و میگوید:«قد نهاک عن الغرطة فی البلاد» ای عایشه خداوند تو را از بیابانگردی ممنوع ساخته است. از فرمان وی پا فراتر نگذار. خداوند به احترام پیامبر خود،درمیان تو و مردم حجاب وپردهای افکنده است با دریدن آن پرده احترام رسول خدا را در هم مشکن، خدا گوشة خانه را برای تو پسندیده است آنرا به بیابانگردی مبدل منما»[10]ولی با همة این تاکیدات و با علم به خلاف خود، پای در فتنه و جنگی گذاشت که جزء گناه و بیحرمتی برای او هیچ سودی نداشت. علی- علیه السلام- در نامة خود خطاب به عایشه میگوید:«و تو ای عایشه پای خود را از خانة خود بیرون نهادهای، و در این کار با خدا و پیامبرش نافرمانی میکنی، ای عایشه زنان را با بسیج وسپاه و خودنمایی در میان میدان رزمنده چه کار؟تو را با ایجاد جنگ و ریختن خونهای بیگناه چهکار؟ تو را به خون خواهی عثمان چهکار؟ ازخدا بترس و به خانة خود باز گرد و پردة عفاف و حرمت بر خویش بیفکن»[11]. همة دلسوزان واقعی پیامبر- صلی الله علیه وآله- مانند علی، عمار، امسلمه....خیلی تلاش کردند که حرمت پیامبر و عایشه حفظ شود. اما افسوس که عایشه این را نپذیرفت.
«والسّلام»
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - تاریخ یعقوبی، جلد2، ص126.
[2] - ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، جلد7، ص39 .
[3] - سورة حجرات، آیة13.
[4] - تاریخ طبری، جلد5، ص53.
[5] - تاریخ یعقوبی،ترجمة محمد آیتی، جلد2، ص127.
[6] - متقی هندی، کنزلالمال ج6، ص83 ،شرح نهجالبلاغه ابنابیالحدید، ج1، ص63
[7] - تاریخ طبری، ترجمة ابولقاسم پاینده، چ سوم وج اول، ص718.
[8] - تاریخ ابن خلدون،ترجمة آیتی، ج1، ص593.
[9] - شرح نهجالبلاغه، ابنابیالحدید،ج1، ص63.
[10] - شرح نهج البلاغه، ابنابیالحدید، ج2، ص79وتاریخ یعقوبی و نقش عایشه در اسلام،ص47، ج2.
[11] - محمود ابوریه، مقدمةکتاب نقش عایشه در اسلام ،ص 9،ج2.
منبع: www.salam-shia.com