در مورد شرکت زن در جهاد باید گفت اگر جهاد، دفاعی باشد یقینا مختص به مردان نیست بلکه بر همگان واجب است با تمام قوت در آن شرکت کنند . و اما اگر جهاد، جهاد ابتدایی باشد هر چند وجوب شرکت در آن به مردان اختصاص دارد، اما باید دانست که اولا آنچه در فقه اسلامی آمده است عدم وجوب پیکار مسلحانه در جهاد ابتدایی بر زن است نه عدم جواز آن، معلوم است که این حکم از باب ارفاق و تسهیل بر زن است نه تبعیض و توهین نسبت به او . به تعبیر دیگر اسلام خواسته است تکلیف دشواری را از دوش زن بردارد نه این که او را از یک حق طبیعی محروم سازد .

ثانیا آنچه که از زن در جهاد برداشته شده است مشارکت در پیکار مسلحانه است، ولی در صورت نیاز جبهه ها، زنان موظفند برای برخی از امور خدماتی مانند مداوا و پرستاری مجروحان و بیماران و آشپزی و تهیه پوشاک برای رزمندگان در جبهه ها شرکت کنند .

در برخی از جنگهای زمان پیامبر صلی الله علیه و آله برخی از زنان جهت این امور در جبهه های جنگ حضور فعال داشتند که واقعا این گونه حضورها عامل مهم و مؤثری در تقویت جبهه اسلام و تهییج و تشجیع رزمندگان اسلام می باشد; مثلا در روایت آمده است:

ام عطیه انصاری گفت که من در هفت جنگ همراه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بودم و برای آنها غذا درست می کردم و مجروحین را مداوا می کردم و از بیماران پرستاری می کردم . (1)

در روایت دیگری آمده است:

شخصی از ابن عباس می پرسد که آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله زنها را نیز برای جنگ به همراه می برد؟ او در جواب گفت: آری، پیامبر صلی الله علیه و آله زنان را برای جنگ می برد، آنها را به کار مداوای مجروحان جنگی می گماشت و از غنایم جنگی آنها را نیز بهره مند می کرد . (2)

نقش زن در نهضت عاشورا و پیام رسانی او در مجامع و مجالس عمومی در کربلا و کوفه و شام بر کسی پوشیده نیست . جالب این است که از برخی روایات استفاده می شود که در میان هسته اولیه یاران حضرت مهدی در هنگام ظهور، جمع قابل توجهی از زنان حضور دارند . (3)

در صدر اسلام هنگام هجرت از مکه به مدینه، زنان نیز همراه مردان شرکت فعال داشته اند; یعنی زنان نیز همانند مردان در مقابل شرایط نامساعد جامعه خویش مقاومت کردند و برای حفظ ایمان خویش و تحکیم پایه های دین، به هجرت انقلابی و سرنوشت ساز دست زدند .


1) مسلم بن الحجاج النیشابوری، صحیح مسلم، دارالفکر، بیروت، ج 5، ص 199 .

2) همان، ص 197 و نیز ر . ک: سنن ابی داوود، کتاب الجهاد، ج 3، ص 74 .

3) ابوالنضر محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر عیاشی، مکتب علمی اسلامی، تهران، ج 1، ص 65 


منبع: www.hawzah.net