جواب اجمالی: 


اولاً این‌که خیلی از مسائل جزئی دیگر، همچون، رکعات نماز، نماز میّت، جزئیات زکوة و... در قرآن ذکر نشده‌اند. ثانیاً،‌ در قرآن به صورت کلی در آیات متعددی به ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ اشاره شده است و حکمت عدم تصریح به نام آنها، دفع ر‌شد بدخواهان و صیانت قرآن از حذف و تحریف، و یا ابتلا و آزمایش مؤمنان و.. بوده است ثالثاً در کلمات خود پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ  به عنوان مفسر قرآن هم به تعداد ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ و هم به اسامی آنها اشاره شده است، که هم در کتب اهل سنت و هم درکتب شیعه بیان شده است. 


جواب تفصیلی: 


اولاً: خیلی از مسائل ریز احکام و اخلاق و بعضی مسائل اصول در قرآن بیان نشده است. مثل رکعات نماز، جزئیات زکوة. و لذا امام صادق ـ علیه السّلام ـ در جواب سئوال فوق الذکر فرمود: «به کسانی که چنین اعتراضی دارند، بگویید همان‌گونه که نماز در قرآن آمده ولی سه یا چهار (رکعت) بودن آن مشخص نشده و رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آن را برای مردم تفسیر و بیان نموده‌اند». دربارة ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ هم داریم «اطیعوا الله و اطیعو الرسول و اولی الامر منکم»[1] از خدا و رسول و اولی الامر اطاعت کنید، پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ  فرمود: «مراد ائمه می‌باشد»[2]. گذشته از این اگر اسم حضرت علی ـ علیه السّلام ـ و ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ  صریح در قرآن می‌آمد، باعث می‌شد، دشمنان و بدخواهان دست به تحریف قرآن بزنند.ثانیاً در قرآن آیات متعددی اشاره به حضرت علی ـ علیه السّلام ـ و ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ دارند مانند: آیة تبلیغ[3]، اکمال[4]، هود[5]، اولی الأمر[6]، آیة ولایت[7]، مباهله[8]، ولی به خاطر مصالحی از تصریح نام اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ در قرآن خودداری شده است. در این زمینه حکمت‌هایی ذکر شده که به برخی از آنها اشاره می‌شود:1ـ دفع شر بدخواهان و منافقان نسبت به کیان اسلام وصیانت قرآن از حذف و تحریف نام[9] ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ چنانکه بعضی از نویسندگان کلمه «خلیفتی» را از کلام پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ  که نسبت به حضرت علی ـ علیه السّلام ـ فرمود، در کتاب خود حذف نموده است.[10] 2ـ و شاید عدم ذکر نامه ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ برای ابتلأ و آزمایش مؤمنان است، تا صدق ایمانشان در آن امور عظیم آشکار گردد. 


ثالثاً: در کلمات پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ  به عنوان تفسیر قرآن کاملاً اسامی ائمه بیان شده است که این روایات هم در منابع اهل سنت و هم در منابع شیعه گردآوری شده‌اند، که ما به بعضی از آنها که در منابع اهل سنت آمده است اشاره می‌کنیم، با این تذکر که این روایات از نظر اجمال و تفصیل با هم تفاوت‌های دارند، که ما آنها را به سه دسته تقسیم می‌کنیم: 


دسته اول: احادیثی که به طور اجمال به امامت و رهبری ائمه اطهار (علیهم السلام)‌ و جانشینی بعد از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ  تصریح می‌کنند و آن را در اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ  منحصر می‌نمایند، مانند حدیث ثقلین[11] و مانند حدیث سفینه[12] و حدیث صحیحه کساء. در پایان این مجموعه فقط به نکاتی که از حدیث ثقلین می‌توان استفاده نمود، اشاره می‌کنیم: 1ـ قرآن و اهلبیت همیشه با هم و از یکدیگر جدا ناپذیرند. 2ـ اطاعت از اهل بیت هم‌چون قرآن بدون هیچ قیدی، واجب می‌باشد. 3ـ اهلبیت معصومند. 4ـ این دو همیشه با هم هستند و در طول ادوار تاریخ باید امامی وجود داشته باشد. 5ـ جدایی و پیشی گرفتن بر اهلبیت مایه گمراهی است.[13] 


دسته دوم: روایاتی که تعداد امامان را به «دوازده نفر» منحصر می‌کنند. 1ـ از جابربن سمره نقل شده است که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ  فرمود: «او یکون بعدی اثنا عشرا امیراً کلهم من قریش»[14]  بعد از من برای امت اسلام دوازده امیر و خلیفه خواهند بود که همگی آنها از قریش می‌باشند. 2ـ در جای دیگر فرمود «اثنا عشر کعدد نقباء بنی اسرائیل»[15] فرمود: دوازده نفر به تعداد پیشوایان بنی اسرائیل. 


دسته سوم: روایاتی که علاوه بر تعداد ائمه اطهار (علیهم السلام)‌ به نام آنها تصریح کرده‌اند، که در منابع فریقین بیان شده و ما فقط به بعضی از آنها از طریق عامه اشاره می‌کنیم: 1ـ پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ  خطاب به امام حسین (علیه السلام) فرمود: «انک سید ابوسادة انک امام ابن ائمه، انک حجة ابن حجة ابوحججٍ تسعة من صلبک تاسعهم قائمهم»[16] تو سید و آقا و سرور بزرگواران هستی تو خود امام و فرزند ائمه (امام) هستی تو خود حجت و فرزند حجت خدایی و پدر نُه امام بعد از خود هستی، که آخرین آنها قائم آل محمد(عجل الله تعالی فرجه) می‌باشد. 2ـ پیامبر اسلام در جواب نعثل یهودی که از اوصیای حضرت سئوال کرد فرمودند: همانا وصی و خلیفه بعد از من حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) و بعد از او دو فرزندش امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) و بعد از آنها نُه امام دیگر از صلب حسین هستند نعثل گوید ‌ای محمد (صلی الله علیه وآله) نام آن نُه نفر را برایم بگو، پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ  هم نام یکایک آنها را بیان می کند[17]. آیا جای ایراد باقی می‌ماند که چرا خداوند متعال نام ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ را در قرآن نبرده است یا این ‌که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ  بیان نفرموده است؟ 


در پایان جای این سئوال باقی می‌ماند که؛ چگونه است کسانی با این همه تصریحات از طرف پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در منصب امامت و خلافت بر حق اهلیت و ائمه اطهار (علیهم السلام) شک و تردید می‌کنند، ولی در خلافت خلفای ثلاث بدون اینکه هیچ گونه تصریحی از طرف پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و مدحی از طرف قرآن، بر آن‌ها باشد، شک و تردید نمی‌کنند؟! 


«والسّلام» 

منبع: www.salam-shia.com 

--------------------------------------------------------------------------------


[1] - سورة نساء، آیة 59. 


[2] - محدث بحرانی غایة المرام (چ سنگی)، ج3، ص 265. 


[3] - سورة مائده، آیة 67. 


[4] - سورة مائده، آیة 5. 


[5] - سورة شوری، آیة 23. 


[6] - سورة نساء، آیة 59. 


[7] - سورة مائده، آیة55. 


[8] - سورة آل‌عمران، آیة 61. 


[9] - علامه سید شرف الدین عاملی، المراجعات (بیروت، چهارم، 1406) ص 235. 


[10] - طه حسین عصری. 


[11] - ر.ک: مسلم بن حجاج قشیری، صحیح علم (بیروت داراحیاء التراث العربی) ج4، ص 1873 و سنن ترمزی (داراحیاء التراث العربی) ج5، ص 663. 


[12] - محمد زمخشری، الکشاف (بیروت داراالکتاب العربی، سوم، 1407) ج1، ص 369. 


[13] - آیت الله مکارم شیرازی و جمعی از دانشمندان (قم، انتشارات نسل جوان، دوم، 1374) ج9، ص 65-75. 


[14] - صحیح مسلم (پیشین) ج3،ص 1453. 


[15] - میثمی، مجمع الزوائد، (بیروت، دارالکتب العربی) ج5، ص 190. 


[16] - خوارزمی، مقتل الحسین (قم، مکتبه المفید) ج1، ص 146. 


[17] - ر.ک: جوینی فرائد السمطین (بیروت، مؤسسه المحمودی) ج2، ص 134.