مقدمه

1. «روابط نامشروع»، عنوان بسیار کلی است و طیف‌های گوناگونی از روابط را شامل می‌گردد.[1]

2. «کنترل» (contrl) در لغت به معنای نظارت، بازرسی و رسیدگی[2] و در اصطلاح به معنای قبول کاری یا بازداشتن ارادی یک تمایل و انگیزه و مقاومت در برابر اشباع آن در شرایط نامناسب است؛ اما به معنای قبول نداشتن و نپذیرفتن میل و انگیزه نیست.[3] منظور از کنترل در این پرسش، به احتمال قوی تنها بازداشتن و ممانعت نیست؛ بلکه منظور، «نظارت»، «پیشگیری» و «ممانعت» از ادامه روابط غیرشرعی می‌باشد.

3. اسلام برای جلوگیری از لغزش‌های احتمالی انسان، هم کنترل درونی را لازم دانسته است و هم کنترل بیرونی را.[4]

اما به خاطر ماهیت پیچیده روابط در جوامع امروزی، مسئله کنترل بیرونی انسان‌ها کار فوق‌العاده دشواری است. امروزه بیشترین درگیری با چالش روابط نامشروع، از سوی خانواده‌ها، نهادهای دینی، مانند حوزه‌ها، هیأت‌ها و... بسیاری از نهادهای دولتی (آموزش و پرورش، متولیان آموزش‌های عالی و دانشگاهی، وزارت فرهنگ و ارشاد، رسانه‌ها، نیروی انتظامی و...) صورت می‌گیرد؛ این در حالی است که بسیاری دیگر از نهادهای مدنی و دولتی، به طور غیر مستقیم با این مشکل دست در گریبان‌اند.

4. بدیهی است با توجه به ظرفیت این نوشته، امکان بررسی تمام ابعاد و زوایای «مسئله» و ارائه راهکارهای متناسب، جامع و تفصیلی برای همه این ابعاد، وجود ندارد. در این‌جا به مقدار توان و فرصت به برخی از راهکارهایی که بیشتر جنبه تربیتی دارند و معطوف به وظایف خانواده می‌باشند، پرداخته می‌شود. هم‌چنین در این نوشته «کنترل» با هر معنای «نظارت»، «پیشگیری» و «ممانعت از ادامه»، مد نظر بوده و راهکارهای ارائه شده ناظر به هر سه پیش‌فرض است.

پاسخ:

در پاسخ به این پرسش باید نخست به طور کلی، معیاری برای روابط درست و نادرست انسان‌ها با همدیگر ارائه گردد. پس از آن باید خصوص روابط نادرست و غیر شرعی دختران و پسران، آسیب‌شناسی شود؛ در مرحله سوم باید به پیش‌نیازهای مهم کنترل (شروط و موانع کنترل) اشاره گردد؛ و در نهایت، برخی از روش‌های مؤثر تربیت اسلامی برای کنترل این‌گونه روابط، طرح و تبیین شود.

رابطه با خداوند، معیار ارزیابی روابط انسانی

از نظر اسلام، انسان، موجودی است با فطرت اجتماعی؛ به همین لحاظ روابط گستردة انسان‌ها با هم‌دیگر تا زمانی که مانع رشد و تعالی اخلاقی و معنوی آنها نگردد، هیچ محدودیتی ندارد. حتی بسیاری از این روابط، مانند صلة رحم و روابط نیکو با همسایگان و... مورد تأکید نیز قرار گرفت است.[5]

معیار روابط اجتماعی انسان از نظر اسلام، منحصر در تعالی معنوی و رابطة او با خداوند متعال است؛ یعنی همة روابط انسان، فرع رابطه با خداوند است؛ حتی در جایی که رابطه با والدین، - که آن همه مورد تأکید بی‌حد و حصر اسلام است[6] - مانع رابطه با خداوند باشد، اسلام این رابطه را تایید نمی‌کند.[7] رابطة ایده‌آل اسلامی همان حب فی‌الله و بغض فی‌الله می‌باشد که از آن در فرهنگ شیعی به تولی و تبری نیز تعبیر شده است.[8]

رابطه با خداوند، به معنای رابطه با خود نیز هست.[9] زیرا در حقیقت من برتر انسان، همان روح خداوند است که در او دمیده شده است.[10] تمام احکام اسلام، بر این اصل استوار است که این خود برتر و من اعلای انسان، پیوسته مورد توجه و غبار روبی قرار داشته باشد؛ زیرا غفلت از آن (= خود فراموشی) زیانی است که با هیچ زیان دیگر، قابل قیاس نیست.[11]

اگر اسلام روابط افراد جامعه انسانی - اعم از زن و مرد و دختر و پسر - را با الگوی خاصی تنظیم می‌کند، به خاطر احترام به گوهر و ذات متعالی انسان است. به خاطر آن است که آن ذات را گوهر منحصر به فرد و جایگزین‌ناپذیر می‌داند و به هیچ صورت روا نمی‌دارد که انسان از چنین سرمایة عزیزی، غفلت ورزد. هرگاه رابطه با دیگران، (هرکس که باشد)، رابطة انسان با خود را تعمیق و تحکیم کند، مورد تأیید و تأکید اسلام است و هرگاه رابطه با دیگران رابطة انسان با گوهر و ذات الهی خود را قطع کند و او را دچار خود فراموشی سازد، از نظر اسلام، پذیرفتنی نیست.[12] از این دیدگاه، این آیین مقدس، در عین منشأ الهی داشتن، انسانی‌ترین دینی است که دغدغة اصلی آن، صیانت از ذات انسان است.

آسیب‌شناسی روابط نامشروع

می‌توان از دو منظر به معضل روابط نامشروع دختران و پسران نگاه گرد:

1. در نگاه ایده‌آلیستی، هرگونه روابط غیر شرعی میان این دو جنس، گناه بوده و در صورت شیوع، پیامدهای آن در همین دنیا هم می‌تواند خطر بزرگی برای خانواده‌ها و جوامع به شمار آید؛ زیرا این سنت تعییر ناپذیر الهی است که در جامعه‌ای که فساد (از جمله فساد جنسی) گسترش یابد، سقوط آن جامعه حتمی است.[13] به قول شاعر:

اقوام روزگار به اخلاف زنده‌اند             قومی که گشت فاقد اخلاق، مردنی است

2. در نگاه رئالیستی و واقع‌گرایانه، در جوامعی که میان بلوغ جنسی و زمینة تشکیل خانواده حدود 13 سال (گاهی تا 15 سال) فاصله وجود دارد،[14] با توجه به اختلاط گستردة محیط تحصیلی و کاری این دو جنس، مانند دانشگاه‌ها و ادارات و محیط‌های عمومی بی‌شمار دیگر، و با توجه به عواملی چون ماهواره، اینترنت، فیلم‌های مبتذل، رسانه‌هایی که هنجارهای خاصی را شبانه روز تبلیغ می‌کنند، وسائلی چون تلفن و موبایل که استفاده‌های دوگانه دارند، کنترل و جلوگیری از این‌گونه روابط، فوق‌العاده دشوار به نظر می‌رسد.[15] به خصوص با توجه به سرشت انسان که به قول قرآن ناتوان آفریده شده است.[16]

به نظر می‌رسد وضعیت خاص زندگی شهرنشینی و تبعات آن از یک سو و ساختار بیمار فرهنگ و اقتصاد در برخی از جوامع شرقی،[17] از سوی دیگر و نیرومندی و چیرگی فوق‌العاده غریزة جنسی در برهة سنی نوجوانی و جوانی از جهت سوم، باعث گردیده است که مسئله روابط نامشروع دختران و پسران، به صورت یک معضل لاینحل در آید.[18] تا زمانی‌که این شرایط دگرگون نشود، انتظار حل این معضل، واقع‌بینانه به نظر نمی‌رسد.

در هر صورت روابط غیر شرعی پسر و دختر (به خصوص در مراحل ابتدایی) باید به عنوان یک ناهنجاری اخلاقی، اجتماعی تلقی گردد نه یک مرض روانی و انحراف فطری،[19] البته این بدان معنا نیست که گناه ناشی از آن را باید عادی و سبک تلقی کرد؛ بلکه به این معنا است که در هنگام ریشه‌یابی و کاوش از علل و عوامل این معضل، حوزة مطالعه را به کجا متمرکز سازیم تا به راهکارهای درستی برای حل آن دست یابیم.

اگرچه اصل کرایش به جنس مخالف یک گرایش طبیعی وحتی از نظر اسلام، یکی از نشانه‌های (مهربانی و لطف) خداوند است.[20] با این حال اگر در مجرای درست هدایت نشود، و در خدمت هدف‌غایی آن؛ یعنی تشکیل خانواده و بقای نسل انسان قرار نگیرد، نمی‌تواند معضل اخلاقی، تربیتی، اجتماعی و حتی امنیتی بزرگی ایجاد کند؛ زیرا ماهیت این غریزه به گونه‌ای است که هرگونه افراط و تفریط در اشباع آن می‌تواند به عقده‌ یا عطش سیر ناپذیر و انحراف روانی منجر شود.[21]

پیش‌نیازهای مهم کنترل روابط غیر شرعی

منظور از «پیش‌نیازها»، عواملی است که به عنوان شرط یا مانع در امر کنترل دخیل‌اند و از آنها به عنوان ایجاد زمینة کنترل نیز می‌توان نام برد. اگر کنترل را به معنای پیش‌گیری نیز بدانیم، طیف بسیار گسترده‌ای از عوامل و شرایط در آن دخیل است؛ از روایات ما استفاده می‌شود که ایجاد زمینه کنترل حتی پیش زا انعقاد نطفة و تشکیل جنین انسان، آغاز می‌گردد و تمام دوران کودکی را نیز در بر می‌گیرد؛ به طور مثال در روایات آمده است که: «در صورتی انعقاد نطفه در فلان زمان و فلان شرایط صورت گیرد، کودکی که به دنیا می‌آید، آلوده دامن خواهد بود.»[22] یا «در صورتی که در آغاز هم‌بستری نام خداوند برده نشود، شیطان در نطفة انسان شرکت می‌یابد»[23] و کسی که شیطان در آغاز تکوینش مشارکت کند، طبعاً روابط شریع را مراعات نخواهد کرد. یا «در صورتی‌که کودکی در خانه بوده و حتی صدای نفس‌های طرفین را در آن هنگام بشنود، بی‌شک در آینده دامن‌ آلوده خواهد شد.»[24]

یکی دیگر از عواملی که می‌تواند در صلاح و فلاح فرزندان نقش تعیین کننده‌ای داشته باشد، تغذیة آنها از رزق حلال است؛ نمی‌توان گوشت و پوست آنها را با غذای حرام رویاند و در عین حال از آنها انتظار زندگی در پرتو قوانین شرع و روابط شرعی داشت.[25]

یکی از بنیادی‌ترین شرط و پیش‌نیاز در مسئله کنترل، عتماد متربی به مربی است؛ و تا زمانی که این موضع تحقق نیابد، هرگونه تلاش، برای کنترل، بی‌نتیجه و ابتر خواهد ماند. این اصل، در حقیقت یک اصل محوری در تمام روش‌های تربیتی است؛ اما از آنجا که مسئلة کنترل به طور طبیعی ممکن است حساسیت متربی را در پی داشته باشد، اهمیت آن در این مورد به خصوص، بیشتر و حیاتی‌تر است. اگر متربی اعتماد کافی به مربی نداشته باشد، کنترل با هر روشی، نه تنها به نتیجة درست نمی‌انجامد، بلکه زیان‌باری در پی خواهد داشت؛ کم‌ترین پیامد آن، جدیت بیشتر متربی در پنهان کردن رفتار و روابط نادرست خویش از مربی خواهد بود. از این‌رو تمام مطالب و عناوینی که در روش‌های کنترل می‌آید، به گونه‌ای با مسئله اعتماد متربی به مربی، مرتبط است.[26]

یکی از پیش‌نیازهای اساسی کنترل آن است که مانع یا موانعی، تلاش‌های مربی را خنثی نسازد؛ اگر محیط تربیتی، سیگنال‌های متضاد بفرستد و به عنوان مثال، رفت و آمدها، مهمانی‌ها و فضای مجازی و رسانه‌ای (اینترنت، ماهواره، تلویزیون، و....) در محیط تربیتی کودک، نوجوان و جوان به گونه‌ای باشد که روابط دختر و پسر به صورت آزاد شکل گرفته و این‌گونه روابط نه تنها بهنجار، بلکه به عنون یک ارزش القا گردد، نمی‌توان انتظار داشت که تلاش‌های مربی برای کنترل و جهت‌دهی متربی به سمت روابط شرعی، به جایی برسد.

روش‌های کنترل روابط نادرست از دیدگاه تربیتی

یکی از مسائل که دربارة کنترل و مواظبت مطرح است، شیوه و روش آن است. دانستن این نکته از آن جهت مهم است که گاهی ممکن است کنترل، نتیجه خلاف انتظار را در پی داشته باشد و به ضد خود؛ یعنی بی‌بندوباری بیشتر منجر شود؛ زیرا چنان‌که گفته‌اند: «الانسان حریص علی ما منع»، «انسان بر چیزی که از آن بازداشته می‌شود، بیشتر گرایش می‌یابد»

از نظر اسلام، در امور تربیتی، باید از هر دو شیوه کنترل مستقیم و غیر مستقیم در جای خود استفاده گردد.[27] ممکن است یک متربی از جهاتی با متربی دیگر کم و بیش فرق داشته باشد؛ یکی نسبت به کنترل مستقیم، بیش از حد حساس باشد و دیگری تا این اندازه حساسیت نداشته باشد. بنابراین در امر کنترل، باید شخصیت و احساسات هر متربی به طور خاصی در نظر گرفته شود.[28]

اگر کنترل، به معنای «پیش‌گیری» از روابط نامشروع نیز تلقی گردد، به طور طبیعی توجه به امور تربیتی در دوران کودکی یک ضرورت است و بر همین اساس، در این نوشته، سخن از روش تربیت جنسی کودکان نیز به میان آمده است. گوناگونی روش‌های مطرح بیشتر به خاطر گستردگی معنای کنترل در مقاطع سنی مختلف است نه عدم انسجام آنها در اینجا نخست به روش‌های کنترل غیر مستقیم، و سپس به شیوه‌های کنترل مستقیم اشاره می‌شود.

الف) روش‌های کنترل غیر مستقیم

اغلب روش‌های کنتر غیر مستقیم، از یک جهت پیش‌نیاز و شرط کنترل است، از جهت دیگر، عامل و روش کنترل؛ به عنوان مثال وقتی از «شایستگی مربی/ الگو»، سخن گفته می‌شود، این امر از یک سو، موجب اعتماد متربی به مربی/ الگو می‌گردد که پیش‌نیاز کنترل است؛ از سوی دیگر، موجب تلاش‌ وی برای تطبیق خود با الگوی می‌شود که روش کنترل غیرمستقیم می‌باشد.

1. شایستگی الگوی تربیتی

شاید در ابتدا به نظر برسد که شایستگی مربی/ الگو، ربطی چندانی به مسئله کنترل متربی ندارد؛ ولی واقعیت این است که روش تربیت ا دیان به خصوصو اسلام، «الگو محور» بوده و با توجه به حس‌گرایی اکثر انسانها و عدم رشد جنبة تعقلی ایشان، این روش، یک روش بسیار موفق و کارآمد می‌باشد.

ضرورت عصمت انبیا و ائمه(ع) این نکته را اثبات می‌کند که نقطة آغاز هرگونه تلاش برای کنترل و اصلاح دیگران، صلاحیت خود الگوهای تربیتی است.[29] این مسئله درعین اینکه بدیهی می‌نماید، اغلب نادیه گرفته می‌شود. البته توقع نمی‌رود که هر مربی معصوم باشد ولی باید خود ساختگی او در حدی باشد که رفتارش در مجموع، گفتارش را تأیید کند؛ در غیر این صورت ممکن است به متربی بیش از پیش این ذهنیت نادرست القا شود که «میان حوزه گفتار و رفتار، فاصله پرناشدنی وجود دارد؛ بنابراین باید با این موضوع کنار آمد» معنای این توافق متربی با خود، آن است که به تدریج وجدان اخلاقی یا همان «نفس لوامه» در او ضعیف و ضعیف‌تر شده و به جای کنترل و بازداشتن او از کارهای نادرست (مثلاً روابط نامشروع) لاقیدی و بی‌مبالاتی او بیشتر گردد.[30]

2. احترام به شخصیت متربی

تربیت دینی بر تکریم انسان - درهر م رحله سنی که باشد - مبتنی است. از نظر اسلام، عزت وکرامت نفس متربی، به قدری اهمیت دارد که اگر دچار آسیب شود، باید از او دست شست؛ امام علی(ع) می‌فرماید: «کسی که نفسش در نگاهش خوار شود، از او توقع نیکی نمی‌رود».[31]

معنای احترام به شخصیت متربی - با توجه به مسئله کنترل - آن است که در صورتی که وی حتی دچار خطا و کج‌روی در رفتار اخلافی / اجتماعی گردد، باید میان رفتار نادرست و شخصیت او، تمایز و تفاوت گذاشته شود؛ نباید خطایی او را مساوی با سرشت او قلمداد کرد و به تمام ابعاد شخصیتش تسری داد.[32] بنابراین گام دوم کنترل غیرمستقیم آن است که باید به شخصیت متربی، احترام شایسته گذاشته شود و از درون وادار گردد تا خویشتن را از آن رفتار نادرست بپیراید.

3. برخورد عاطفی و درک نیازهای متربی

تردیدی نیست که بسیاری ازانحرافات خلاقی و اجتماعی (مانند روابط نامشروع دختران و پسران) در اثر محرومیت‌های عاطفی و عدم درک نیازهای متربی پدید می‌آید.[33]

برقراری رابطة عاطفی با متربی، به خ صوصو در دوران نوجوانی، روش بسیار مهم در کنترل غیرمستقیم او است؛ اما با توجه به نوسانات روحی/ روانی و فکری نوجوان، این کار چندان آسان نیست؛ زیرا وی دراین برهه به گوشه‌گیری، استقلال‌طلبی و... روی آورده و به رابطة عاطفی با والدین، کمتر رضایت می‌دهند.[34]

مربی باید آن چنان به روز باشد که دست کم بر نیازهای مربوط به امور روابط اجتماعی متربی، اشراف داشته باشد. البته باید توجه داشت که صرف درک نیازهای متربی کافی نیست؛ مهم آن است که این امر به متربی فهمانده شده همدلی آگاهانه‌ای با او صورت گیرد؛ رابطة عاطفی آگاهانه، می‌تواند متربی را تا حدی زیاد از دام اعتماد به دیگران و روابط آسیب‌زا، دور نگه دارد.

4. تأمین نیازهای متربی درحدامکان

تنها درک نیازهای متربی و ابراز همدلی، برای جلب اعتماد و مواظبت از او کافی نیست، بلکه باید برای تأمین این نیازها به مقدار توان و امکان، قدم عملی بر داشته شود. متربی انتظار دارد که اگر مربی، او را درک می‌کند، باید پس از درک و به رسمیت شناختن نیازهای او، برای تأمین آنها کاری انجام دهد. در غیر این صورت، در صداقت یا دلسوزی مربی، تردید خواهد کرد. این که اسلام اولیاء را مکلف کرده است برای ازدواج زودتر فرزندان‌شان تلاش کنند، به همین نکته عنایت دارد.[35] اگر به دلایل واقعاً معقول، ازدواج دائم ممکن نباشد، باید زمینه‌هایی فراهم گردد که جوان تا زمان انتخاب همسر دائم، بتواند عریزة نیرومند جنسی را مدیریت کند.[36]

5. پرورش روحیة عفاف و پاک‌دامنی

روحیه عفاف و پاک‌دامنی بر پایة حیا و غیرت در انسان پرورش می‌یابد. در اسلام مسائلی مطرح شده است که می‌آموزد ویژگی حیا باید از همان آوان کودکی به طور غیرمستقیم در کودکان پرورش داده شود؛ به عنوان مثال، اجازه گرفتن کودکان برای ورود به اتاق والدین،[37]خودداری از برهنگی و برهنه کردن کودکان،[38] خودداری از دست زدن به عورت کودکان،[39] جدا سازی بستر کودکان در سنین مشخص،[40] خودداری از بوسیدن و در آغوش گرفتن کودکان نامحرم، پس از رسیدن به سن معیّن[41] و... بر همین نکته دلالت و تأکید می‌کنند.

باید توجه داشت که پرورش حیا در متربی، مانع صمیمیت بین او و مربی نگردد. بر اساس نظرات کارشناسان والدین باید در مقطع نوجوانی، بدون شرم‌زدگی با فرزندان‌شان دربارة مسائل عاطفی و جنسی، صحبت کنند و با این روش آنها را وادارند تا در مورد مشکلات و درگیری‌های عاطفی و جنسی‌شان، صحبت و در خواست مشورت کنند.[42]

6. آموزش‌های عبادی

یک از مهم‌ترین شیوه‌های کنترل غیرمستقیم از نظر اسلام، ‌آموزش و پرورش روح عبودیت در متربی می‌‌باشد. قرآن کریم می‌فرماید: خداوند دو قلب در سینه انسان قرار نداده است.[43] لازمه این سخن آن است که اگر رابطه متربی با خداوند یک رابطة مطلوب باشد، امکان ندارد وی، به رابطه‌های غیر شرعی روی آورد. این نکته که رابطه با خداوند مانع کارهای ناشایست می‌گردد، بارها در قرآن تکرار شده است.[44]

7. پر کردن اوقات فراغت متربی

یک از روش‌های کنترل غیرمستقیم متربی، ایجاد مشاغل مفید و پرکردن اوقات فراغت او می‌باشد. بسیاری از روابط نامشروع بین دختر و پسر در اثر بی‌کاری و داشتن اوقات فراغت زیاد، به وجود می‌آید. پر کردن اوقات فراغت، نه تنها زمینه تخیلات ناسالم و رفت و آمدهای آسیب‌زا و روابط غیر شرعی را کاهش می‌دهد، بلکه زمینه یادگیری مهارت‌های فنی و حرفه‌ای ودر آمدزایی را نیز فراهم می‌کند. نتیجه این فرایند، فراهم شدن زمینه‌ای ازدواج و تشکیل خانواده است که بهترین و کارآمدترین عامل برای جلوگیری از روابط غیر شرعی دختران و پسران به شمار می‌رود.[45]

8. زمینه‌سازی برای ازدواج زودتر متربی

به طور طبیعی هر پدر و مادری آرزو دارند هرچه زودتر سروسامان یافتن ثمرات زندگی‌شان را ببینند؛ اما مسئله این است که تعریف آنها از سر و سامان یافتن فرزندان‌شان گاهی با واقعیت‌هایی که گریبان این فرزندان را گرفته و برای آنها انواع مشکلات پدید آورده‌اند، چندان هم‌خوانی ندارد. انتظار برای گرفتن مدرک دکتری و مهندسی و با دست پر به خواستگاری رفتن به واقعیتی به نام بیش از یک دهه تحمل فشارهای توان‌فرسای غریزة جنسی و نیازهای عاطفی، سازگاری ندارد و باید به جای آرزواندیشی، به واقعیت توجه کرد. شاید مناسب‌ترین راه حل آن باشد که با ازدواج دائم بدون عروسی، یا ازدواج موقت که یک راه حل کاملاً کارآمد و شرعی است، از معضل بی‌بندوباری در روابط یا به تعبیر شهید مطهری، «کمونیسم جنسی» رهایی یافت.[46]

ب) روش‌های کنترل مستقیم

روش‌های کنترل مستقیم، از نظر رتبی، غالبا در مواردی مطرح می‌شوند که روش‌های کنترل غیرمستقیم، کارایی نداشته باشند؛ اما چنان نیست که این دو روش همواره در طول هم باشند و نتوان از هر دو هم‌زمان استفاده کرد؛ بلکه وابسته به تیپ شخصیت و نوع رفتار و درگیری‌ها و دغدغه‌های متربی دربارة مسائل جنسی، می‌توان از هر دو روش، همزمان استفاده کرد. گاهی استفاده از روش‌های کنترل مستقیم، به یک ضرورت تبدیل می‌شود.[47]

نکته قابل یادآوری در این‌جا آن است که روش‌هایی که در پی می‌آیند، در طول همدیگر قرار دارند و نمی‌توان بدون استفاده از روش پیشین، روش پسین را به کار برد.

یک: آموزش مدیریت روابط

منظور از آموزش مدیریت روابط، آموزش‌هایی است که به طور خاص به کنترل احساسات و تخیلات و هم‌چنین آسیب‌های روابط غیرشرعی دختران و پسران می‌باشد. طبیعی است که در دوره نوجوانی و جوانی، امیال و احساسات رشد جهشی یافته و فرصت چندانی برای تصمیم‌های عقلانی نمی‌گذارند. از طرف دیگر، دختران و پسران در این مقطع سنی، تجارب چندانی برای رویارویی با این گرایش‌ها ندارند. بنابراین می‌توان این مقطع را به نوعی بحران در زندگی آنها تشبیه کرد. مربی و به خصوص پدر و مادر باید پیش از آنکه در برابر رفتارهای مشکوک و یا ناهنجار فرزندان غافل‌گیر شوند، این خطر را پیش‌بینی کرده، فرزندان‌شان را برای رویارویی با آن آماده سازند. خطراتی که ممکن است زندگی آنها را دستخوش حوادث بسیار تلخ و پیش‌بینی ناشده‌ای نماید.[48]

اکتفا به انتقال تجربیان شخصی، در آموزش، کافی نیست؛ بلکه مربی (به خصوص پدر و مادر) باید اطلاعات دینی، روان‌شناسی و ورزیدگی کافی را درباره پیامدهای روابط غیر شرعی نوجوانان و جوانان، پیشاپیش کسب کند و با آگاهی کامل به امر آموزش همت گمارد؛ زیرا تجربیات شخصی در عین این که ارزشمند‌اند، ممکن است همیشه راه‌گشا نباشند.

دو: مشورت

مربی دلسوز، به خصوص پدر و مادر باید همیشه فرصت کافی برای گفت‌وگو و مشورت با متربیان و فرزندان‌شان بگذارند؛ به خصوص اگر تغییری در رفتار آنها احساس کنند، باید بدون از دست دادن فرصت، در جست‌وجوی عامل یا عوامل آن برآیند. پس از ریشه‌یابی این تغییر، باید به عنوان یک مشاور دلسوز به کمک آنها بشتابند. باید توجه داشت که مشورت از موضع رفاقت صورت می‌گیرد؛ بنابراین یکی از مؤثرترین روش‌های کنترل مستقیم شمرده می‌شود؛ به عنوان مثال: پدران و مادران، باید بدون شرم‌زدگی و با تلقی طبیعی بودن تمایلاتی که پسر و دختر نوجوان را درگیر کرده، با آنها گفت‌و‌گو کنند. والدین می‌توانند به آنها بگویند: این‌که پسر یا دختر نوجوان توجهش به جنس مخالف جلب شود و در دل خود به فرد خاصی علاقه‌مند گردد امر طبیعی است. نوجوان باید بداند که هیچ چیز پست و رذیلانه‌ای در این میل نیست؛ بلکه تمایل طبیعی و خدادادی برای ادامه بقای نسل بشر است.[49]

سه: موعظه و نصیحت

در برخی روایات آمده است که موعظه و نصیحت ذاتاً، کم‌و‌بیش با عنصر خشونت آمیخته است.[50] از نظر روان‌شناسی نیز غالباً به معنای تأکید غیر مستقیم بر فاصله سنی هم می‌باشد. به همین خاطر نصیحت اگر چه آسان‌ترین کار است، غالباً در برهه نوجوانی و اوائل جوانی کارایی چندانی ندارد. این روش بیشتر به درد جوانانی می‌خورد که قدرت تحلیل کافی کسب کرده باشند. بنابراین در جایی که احتمال تأثیر آن زیاد نیست، باید کمتر مورد استفاده قرار گیرد.

چهار: امر به معروف و نهی از منکر

یکی از روش‌های مهم کنترل مستقیم، اصل امر به معروف و نهی از منکر است که نه تنها در این مورد به خصوص، بلکه در تمام ساحات تربیتی، اخلاقی و... قابل استفاده است. امر به معروف و نهی از منکر شرایط و مراتبی دارد که باید از سوی مربی یا آمر و ناهی، لحاظ شود.[51] نکته درخور توجه دربارة امر به معروف و نهی از منکر آن است که این دو اصل در مورد فرزندان و خانواده با نوعی ولایت و سرپرستی همراه است؛ از این رو معنا و شرایط آن با امر به معروف و نهی از منکر عمومی، اندکی تفاوت دارد؛ زیرا در مورد مسئولیت نسبت به خانواده تأکید ویژه‌ای در متون دینی ما صورت گرفته است.[52]

پنج: انذار و تبشیر

یکی از روش‌های کنترل مستقیم، بشارت و انذار است که طبق تصریح قرآن تمام انبیاء از این روش، به عنوان یک روش عام تربیتی استفاده می‌کرده‌اند.[53] بشارت همان مژده خبر خوش و انذار به معنای ترساندن از پیامدهای رفتار نادرست است.[54]

استفاده از این روش می‌تواند به شکل کلی یا مصداقی صورت گیرد؛ یعنی مری می‌تواند به شکل عام و کلی عواقب رابطه غیرشرعی، یا به طور جزئی رابطه غیرشرعی با فرد خاصی را برای متربی ترسیم و عواقب دنیوی و اخروی ناخوشایند آن را با شیوایی و مهارت بیان کند.

شش: تنبیه و تعزیر

هم‌چنان که گفته شد، رابطه والدین نسبت به فرزندان‌شان، رابطه والایی است؛[55] بنابراین آنها حقوق و مسئولیت‌های خاصی نسبت به هم‌دیگر دارند. یکی از آن مسئولیت‌ها این است که در صورتی که سایر روش‌های کنترل رابطه نامشروع، پاسخ‌گو نباشند، کسانی که حق ولایت دارند می‌توانند و باید از روش‌های تنبیه و تعزیر استفاده کنند و فرزندان‌شان را از نظر عاطفی تحت فشار قرار دهند تا از کار نادرست‌شان دست بردارند یا حتی از قوه قهریه استفاده کرده به مجازات بدنی آنها اقدام کنند. مدلول «قوا انفسکم و اهلیکم ناراً»[56] (خود و خانواده‌تان را از آتش (جهنم) حفظ کنید) عام است و استفاده از هر روشی را که احتمال تأثیر داشته باشد شامل می‌گردد.

نتیجه و چکیده

- از نظر اسلام، رابطه با خداوند، معیار ارزیابی درستی یا نادرستی روابط اجتماعی انسان است.

- رابطه غیرشرعی دختر و پسر، گناه است اما تا زمانی که منجر به «شره» نشده، انحراف فطری و جنسی تلقی نمی‌شود.

- پیش‌نیازهای کنترل عبارتند از: رعایت مستحبات و مکروهات در مسائل جنسی (توسط والدین)، تغذیه حلال فرزندان، جلب اعتماد آنها، جلوگیری از سگنال‌های متضاد با تلاش‌های تربیتی.

- شیوه‌های کنترل غیرمستقیم عبارتند از: شایستگی الگوی تربیتی، احترام به شخصیت متربی، برخورد عاطفی، تأمین نیازهای متربی در حد امکان، پرورش روحیه پاکدامنی، آموزش‌های عبادی، پرکردن اوقات فراغت، زمینه‌سازی برای ازدواج زودتر.

- روش‌های کنترل مستقیم عبارتند از: آموزش مدیریت روابط، مشورت، موعظه و نصیحت، امر به معروف و نهی از منکر، بشارت و انذار، و تنبیه و تعزیر.

منابع برای مطالعه بیشتر:

- علی‌نقی فقیهی، تربیت جنسی- مبانی، اصول و روش‌ها، از منظر قرآن و حدیث، قم، دارالحدیث، 1387.

- محمدجعفر مهدیان، مبانی و اصول تعلیم، تربیت، تهران، ساولان، 1385.

- محمد داودی، سیره تربیتی پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع)، تربیت دینی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1384، ج 2.

- استاد شهید مرتضی مطهری، مجموعه آثار 19، قم، تهران، صدرا، ص 627 - 673.

- محمدرضا احمدی با همکاری جمعی از محققان، روابط پسر و دختر، قم، دفتر نشر معارف، 1388.

حدیث پایانی:

پیامبر اکرم: «ألا کلکم راع وکلکم مسؤول عن‌رعیته...»[57] «آگاه باشید که همه شما در برابر سرنوشت هم‌دیگر مسئولید».

 



[1] . از چت‌های اینترنتی، ارتباط‌های تلفنی، گفت و شنودهای رو در رو، و رفت و آمدهای ناسالم گرفته تا روابط نامشروع جنسی و...همه تحت این عنوان قابل بحث است.

[2] checkhng. Hnspecthon..

[3] . رک: حافظ ثابت، تربیت جنسی در اسلام، قم، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1385، ص 209، با اندک تصرف.

[4] . در اخلاق اسلامی، از یک سو، عناوینی چون مراقبه، محاسبه، مشارطه و... مسئولیت کنترل نفس بر عهده خود انسان می‌گذارد از سوی دیگر با طرح آموزه‌هایی چون امر به معروف و نهی از منکر، موعظه، نصیحت، تبشیر، انذار، تنبیه، تعزیر و ... کنترل بیرونی را نیز لازم می‌داند. دربارة کنترل بیرونی ر.ک: تحریم/ 6؛ آل عمران/ 105، 111، 115.

[5] عدة من‌الحدثین، الاصول السته عشر، قم دارالشبستری للمطبوعات، 1405ق، صص 113 و 169؛ و همچنین: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، تهران،دارالکتب الاسلامیة، 1388، ج 2، صص 150 - 163؛ در حدیث معتبری از پیامبر اکرم(ص) صلة‌رحم بعد از ایمان به خدا، بالاترین فضیلت از نظر اسلام شمرده شده است. ر.ک: احمد بن محمد بن خالد البرقی، المحاسن، تهران، دارالکتب السلامیة، 1370، ج 1، ص 291.

[6] . نیکی در حق پدر و مارد (که خود نوعی از صلة رحم می‌باشد) بنا بر تصریح مکرر قرآن کریم، پس از ایمان به خدا، بزرگ‌ترین فرض تمام ادیان الهی و میثاقی بوده که خداوند از پیروان پیامبران گرفته است. ر.ک: آیات 83، بقره، نساء/ 36؛ انعام/ 151؛ اسراء/ 23.

[7] . نساء/ 135؛ نهج‌البلاغة، حکمت 165.

[8] . ابی‌جعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی (صدوق) الامالی، قم، مؤسسة البعثة، 1417ق، ص 620.

[9] . فرقان/ 18؛ اعراف/ 53؛ توبه/ 67؛ حشر/ 19.

[10] . ص/ 57؛ حجر/ 29؛ سجده/ 9.

[11] . انعام/ 12؛ 20 و 31؛ اعراف/ 9 و 53؛ زمر/ 15؛ هود/ 12 - 22؛ انبیا/ 70 و....

[12] . همان.

[13] . به عنوان نمونه ر.ک: عنکبوت/ 14؛ غافر/ 20 - 21؛ انبیا/ 11؛ اعراف/ 80 - 84 و...

[14] . محمدرضا احمدی با همکاری جمعی از محققان، روابط پسر و دختر، قم، دفتر نشر معارف، 1388، ص 103.

[15] .تجارب چندین دهه پس از انقلاب، نشان داده که با تمام تلاش‌های که صورت می‌گیرد، جوانان در برابر معضلی به نام روابط غیر شرعی، آسیب‌پذیری گسترده‌ای دارند. ر.ک: به منبع پیشین و نیز اسدالله محمدی‌نیا، پاسخ به پرسش‌های جوانان، قم، سبط اکبر، 1381، ص 141 - 197.

[16] . نساء/ 28.

[17] . منظور از سلامت و بیماری فرهنگی، تطابق یا عدم تطابق آن با اسلام است؛ به عنوان مثال در اسلام برای رفع مشکلات کسانی که امکان ازدواج دائم را ندارند، راهکاری به نام ازدواج موقت تشریع گردیده است، ولی این حکم با مقاومت شدید فرهنگی در برخی از جوامع (چون ایران) مواجه می‌باشد.

[18] . البته طرف شدن با غریزه نیرومند جنسی در دوران جوانی، هیچ‌گاه - حتی رد دنیای قدیم هم - آسان بنوده است. در احادیث ما عفت شکم و دامن، محبوب‌ترین عبادت و بالاترین جهاد دانسته شده (ر.ک: احمد بن محمد بن خالد البرقی، المحاسن، تهران، مکتبة‌المصطفوی، 1370ق، ج 1، ص 229؛ محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1367، ج 2، ص 79 - 80. و این می‌رساند که پاک دامنی، هیچ‌گاه کار آسانی نبوده است. بزرگانی مانند مولوی بلخی، تمثیل‌های قابل تأملی برای چیرگی این غریزه بر انسان ذکر کرده‌اند. ر.ک: جلال‌الدین محمد مولوی بلخی، مثنوی معنوی، قم، نگاه آشنا، 1387، صص 694 - 697، 755، 786، 787، 792، 794.

[19] . اسلام رابطة با جنس مخالف را در صورتی انحراف جنسی و فطری می‌داند که به صورت «شره» و کنترل ناپذیر در آید؛ «شره» نه تنها از نظر اسلام، بلکه از نظر روان‌شناسی، نیز یک انحراف غریزی و تکوینی تلقی می‌گردد؛ مانند هم‌جنس‌گرایی، استمنا، استشها، و سایر انواع انحرافات روانی/ جنسی.

[20] . روم/ 21.

[21] .مرتضی مطهری، مجموعه آثار 19، تهران، صدرا، 1378، ص 455 - 462.

[22] . احمد بن محمد بن خالد البرقی، المحاسن، تهران، مکتبة‌المصطفوی، 1370ق، ج 2، ص 311؛ محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1367، ج 5، ص 498؛ میرزاحسین نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، بیروت، مؤسسة آل‌البیت(ع) لاحیاء التراث، 1408ق، ج 14، ص 228.

[23] . محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1367، ج 5، ص 503.

[24] . همان، 499 - 500.

[25] . در بیشتر روایات، تغذیه حرام در ارتباط با عدم استجابت دعا مطرح شده است. (ر.ک: محمد بن حسن حر عاملی، وسائل‌الشیعه، قم، مؤسسة آل‌البیت(ع) لاحیاء التراث، 1414ق، ج 4، ص 1175 - 1176؛ و ج 7، ص 145؛ ر.ک: احمد بن فهد حلی، عدة‌الداعی، قم، مکتبة‌الوجدانی، بی‌تا، ص 128 - 129، ولی در برخی روایات به طور صریح آلودگی دامن به خوردن مال حرام نسبت داده شده است، همچنین در شمار زیاد از روایات دیگر «عفة‌البطن والفرج» به صورت پیوسته و در کنار هم ذکر شده‌اند که نوعی ارتباط را می‌رساند. (احمد بن محمد بن خالد البرقی، المحاسن، تهران، مکتبة‌المصطفوی، 1370ق، ج 1، ص 292؛ محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1367، ج 2، ص 79 - 80؛ محمدی ری شهری، میزان الحکمة، قم دارالحدیث، 1375، ج 1، ص 597).

[26] . کنترل، نه به معنای سلب اختیار بلکه به معنای فراهم کردن زمینه‌ای است تا متربی خود بر خویشتن مسلط گشته و از درون به کنترل خویش بپردازد. اگر در ادامه سخن از تنبیه و تعزیر آمده است، به آن معنا نیست که تنبیه و تعزیر در حدی باشد که از متربی سلب اختیار کند.

[27] . به عنوان مثال، در اسلام از یک طرف به اجازه گرفتن کودکان برای وردود به اتاق والدین، جدا کردن بستر کودکان در سن مشخص زمینه‌سازی بریا هرچه زودتر ازدواج کردن پسران و دختران و.... تاکید گردیده است از سوی یدگر به مسئله امر به معروف و نهی از منکر، موعظه انذار و تبشیر و....

[28] . محمدجعفر مهدیان، مبانی و اصول تعلیم- تربیت، تهران، ساولان، 1385، ص172. تفاوت شخصیتی متربیان در نزد دانشمندان بزرگ چون فارابی، ابن سینا، ابن مسکویه و بسیاری از اندیشمندان مسلمان، امری پذیرفته شده است. به همین کتاب ص 171 - 174.

[29] . محمد بن علی بن الحسین بابویه القمی، (شیخ صدوق) کتاب الخصال، قم، جامعة ‌المدرسین، 1403ق، ص215.

[30] . شاعر با الهام از سرة تربیت حضرت پیامبر (ص) می‌گوید: رطب خورده منع رطب چون کند؟ این منع نه تنها از نظر اخلاقی درست نیست بلکه دراین صورت تأثیر معکوس بر جا می‌گذارد.

[31] . علی بن محمد اللیثی الواسطی، عیون الحکم والمواعظ، قم، دارالحدیث، 1376، ص144.

[32] . مولوی بلخی نکته خوبی دارد می‌گوید: پیامبران با کفار و مشرکان مبارزه نمی‌کرده‌اند، بلکه با کفر و شرک مبارزه می‌کرده‌اند؛ بعد تمثلاتی ذکر می‌کند: مادری که به فرزندش از روی خشم می‌گوید: کاش بمیری، هدف او آن خوی و خصلت بدی است که در فرزند وجود دارد و وی (مادر) را ناراحت کرده است، نه مرگ خود فرزند. یا سواری که با تازنیانه بر اسبش می‌زند، در واقع این تازیانه را بر خوی بد و رفتار ناهموار او می‌زند نه خود او؛ زیرا هر مالکی مالش را دوست دارد. روی سخن مولوی در این تمثیل‌ها به متربی است. ولی به طور غیرمستقیم به مربیان نیز می‌آموزد که باید میان خوی بد و ذات و شخصیت متربیان تفاوت بگذارند و آنها را قاطی نکنند.

[33] . چند سال پیش که پدیده دختران فراری، به صورت یک تب مزمن اجتماعی در آمده بود، بسیاری از این دختران، همین عامل را به عنوان، عامل اصلی اقدام شان، نام می‌بردند.

[34] . جیمزوندر زندن، روان‌شناسی رشد، ترجمه دکتر حمزه گنجی، تهران، ساوالان، چاپ ششم، 1389، ص 200.

[35] . نور/32؛ و نیز ر.ک: محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1367، ج 5، ص 231 - 232.

[36] . راه حل ازدواج موقت، یکی از راه حل‌های مشروع و کارآمد اسلامی است.

[37] .نور/58-59؛ محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1367، ج 5، ص 528.

[38] . محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1367، ج 6، ص 503.

[39] . محمد بن علی بن الحسین بابویه القمی، (شیخ صدوق) من لایحضره الفقیه، قم، جامعة‌المدرسین، 1403ق، ج 3، ص 436؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل‌الشیعه، قم، مؤسسة آل‌البیت(ع) لاحیاء التراث، 1414ق، ج 20، ص 230؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1403ق، ج 104، ص 96.

[40] . محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1367، ج 6، ص 47؛ محمد بن علی بن الحسین بابویه القمی، (شیخ صدوق) من لایحضره الفقیه، قم، جامعة‌المدرسین، 1403ق، ج 3، ص 231؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل ‌الشیعه، قم، مؤسسة آل‌البیت(ع) لاحیاء التراث، 1414ق، ج 20، ص 231.

[41] . شیخ الطائفه ابی جعفر محمد بن الحسین الطوسی، تهذیب الاحکام، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1390، ج 7، ص 461؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل‌الشیعه، قم، مؤسسة آل‌البیت(ع) لاحیاء التراث، 1414ق، ج 20، ص 231.

[42] . علی‌نقی فقیه، تربیت جنسی، مبانی اصول و روش‌ها، از منظر قرآن و حدیث، قم، دارالحدیث، 1387، ص 141.

[43] . احزاب/ 4.

[44] . به عنوان مثال ر.ک: هود/ 87؛ عنکبوت/ 45. نکته‌ای که می‌باید به آن توجه کرد این است که برخی از انسان‌شناسان و روان‌شناسان، نیازهای انسان را به دو گروه نیازهای خشن و نیازهای لطیف، دسته‌بندی می‌کنند؛ نیاز به دین و رابطه با خداوند، جزء نیازهای لطیف و نیازهای جنسی، جزء نیازهای خشن، دسته‌بندی می‌شوند. بر اساس اعتقادات ایشان تا زمانی که نیازهای خشن برآورده و رفع نشوند، نوبت توجه به نیازهای لطیف نمی‌رسد؛ معنای این سخن آن است که رابطه مطلوب با خداوند متوقف بر رفع نیازهای جنسی و امثال آن می‌باشد.

این سخن فقط تا حدودی درست است نه به طور مطلق؛ زیرا از نظر اسلام، دین به توانایان و توانگران و کسانی که نیازهای خشن‌شان به خوبی برآورده شده باشد، اختصاص ندارد؛ بلکه دین و رابطه با خداوند برای گرسنگان و درماندگان و بی‌چارگان نیز هست. بسیاری از اشراف و نامداران و ثروتمندان، این خرده را بر پیامبران می‌گرفته‌اند که پیروان ایشان، آدم‌های بی‌چیز و تهی دست‌اند و با این بهانه دعوت ایشان را نمی‌پذیرفته‌اند. (ر.ک: بقره/ 13) بنابراین نیازهای خشن و لطیف همواره در طول همدیگر قرار ندارند تا پنداشته شود که افراد عزب توانایی درک لذت رابطه با خداوند را ندارند. بلکه بر عکس آنچه از قرآن و احادیث استفاده می‌شود این است که چنین افرادی به عبادت و تقوا توصیه شده و برنامه‌های عبادی در کنترل روابط غیر شرعی مؤثر ارزیابی گردیده است. (ر.ک: نور/ 33).

[45] پیامیر اکرم(ص) فرمود: «العبادة سبعون جزء و افضلها طلب الحلال» (بحارالانوار، ج 103، ص 65). باز ایشان می‌فرماید: «ان الله یحب المحترف الامین» (تحف‌العقول، ص 37) «خداوند پیشه‌ور امین را دوست دارد.» در روایتی از امام کاظم(ع) آمده است: «ان‌الله یبغض العبد النوام الفارغ»؛ خداوند آدم پر خواب و بی‌کار را دشمن می‌دارد(الحیاة، ج 5، ص324؛ وسائل ‌الشیعه، ج 6، ص 23).

[46] . این نکته باید برای نسل جوان امروز روشن باشد که منشأ ناکامی‌های جنسی و عاطفی آنها اسلام نیست؛ این آیین مقدس تنها با احکام سلبی به سراغ غریزه جنسی و تبعات آن نرفته، بلکه با همدلی قابل تأمل، راه حل «ازدواج آسان» را پیش‌پای آنها قرار داده است. ولی جمود بر سنت‌های ناسنجیدة موروثی است که عرصه را بر آنها تنگ کرده است. سنت‌هایی که قرآن از آنها به «اصر و اغلال» (بارهای سنگین و غل زنجیرهای گران) یاد می‌کند.

[47] . محمد جعفر مهدیان، مبانی و اصول تعلیم - تربیت، تهران، ساولان، 1385، ص 172. تفاوت‌های شخصیتی متربیان در نزد دانشمندان بزرگ چون فارابی، ابن‌سینا، ابن مسکویه و بسیاری از اندیشمندتان مسلمان، امری پذیرفته شده است. ر.ک: به همین کتاب ص 171 - 174.

[48] . جمیز وندر زندن، روان‌شناسی رشد، ترجمه دکتر حمزه گنجی، تهران، ساوالان، چاپ ششم 1389، ص219 - 212. چند سال قبل ماجرای «سمیه و شاهرخ»‌ و جنایت آن دو نوجوان (کشتن دو طفل بی‌گناه، خواهر و برادر سمیه) در اثر رابطه عاطفی چنان مشهور گردیده بود که در هر کوی و برزن برزبان‌ها بود. در این باره همچنین می‌توان به شیوع خودکشی در دوره نوجوانی اشاره کرد که در برخی از کشورها آمار هشدار دهنده‌ای ارائه شده است. ر.ک: همان منبع.

[49] . علی نقی فقیهی، تربیت جنسی- مبانی، ‌اصول و روش‌ها، از منظر قرآن و حدیث- قم، دارالحدیث، 1387، ص141.

[50] . محمدبن علی بن الحسین‌بن موسی ‌بن بابویه القمی (شیخ الصدوق) علل الشرائع، النجف، منشورات مکتبة الحیدریة و مطبوعاتها، 1386ق، ص 581.

[51] . محمدتقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، تحقیق و نگارش: محمدحسین اسکندری، قم، موسسة آموزش و پژوهشی، امام‌خمینی(ره) 1388، ج 3، ص 340 - 341.

[52] . تحریم/ 6؛ نیز رک: نعمان بن محمد بن منصور بن احمد بن حیون التمیمی المغربی، دعائم الاسلام، مصر، دارالمعارف، 1383ق، ج 1، ص 82، و: میرزاحسین النوری الطبرسی، مستدرک الوسائل، بیروت، مؤسسة آل‌البیت(ع) لاحیاء التراث، 1408ق، ج 14، ص 248.

[53] . تا جایی که متون دینی و انبیاء(ع) به بشیر و نذیر معروف گردیده‌اند. ر.ک: بقره/ 119؛ مائده/ 19؛ سباء/ 28؛ فاطر/ 24 و... .

[54] . اسماعیل بن حماد الجوهری، الصحاح، بیروت، دارالعلم للملایین، 1407ق، ج 2، ص 525 - 526 و590.

[55] . مراد از این تعبیر، ولایت به معنای فقهی نیست تا تصور شود که تنها پدر و جد پدری ولایت دارند؛ زیرا آنها فقط بر دختر یا نوه دوشیزه‌شان ولایت دارند نه پسر یا نوه پسری بالغ و عاقلی، دوشیزه‌شان؛ بلکه مراد از این رابطه ولایی، همان است که در قرآن کریم آمده و خطاب به همه مومنان است. رک: پاورقی.

[56] . تحریم/ 6.

[57] . ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ج 24، ص 294، (ظاهراً این حدیث از طریق اهل سنت وارد شده ولی چون مطابق مفاد اصل امر به معروف و نهی از منکر است، علمای ما به آن به دیده اعتبار نگریسته‌اند).