جواب اجمالی: 

در این‌که آیات و روایات معصومین ـ علیهم السّلام ـ به صبر و استقامت توصیه کرده‌اند، هیچ جای تردید نیست مراد از آن توصیه‌ها این است که در عزاداری‌ها جزع و فزع و اظهار نارضایتی نسبت به قضا و قدر الهی، و گفتن سخنان بیهوده و باطل در هنگام مصیبت صورت نگیرد، در حالی که هیچ یک از مصادیق عزاداری (گریه، تسلیت گقتن، گرامی داشت خاطرات شهدا و ...) که شیعیان دارند، چنان حالتی نداشته و منافاتی با سفارشات صبر ندارد. 

جواب تفصیلی: 

مقدّمه: انسان موجودی است دارای عواطف و احساسات که در حوادث و پیش‌آمدهای ناگوار و جانسوز، تحت تأثیر قرار گرفته و اندوهناک می‌شود و گاهی جزع و فزع و بی‌تابی و اظهار نارضایتی می‌کند، و حتی گاهی ممکن است قلب او که مرکز احساسات و عواطف اوست ایستاده و جان ببازد «ان الانسان خلق هلوعاً اذا‌ مسه الشر جزوعاً و اذا مسه الخیر منوعاً»[1] در این راستا تنها نیروی ایمان است که از ناراحتی‌ها و اضطرابات انسان جلوگیری نموده و به او امید و آرامش می‌بخشد،[2] از این رو دستورات اسلام در راستای تقویت ایمان و نیروی عقیده دور می‌زند، و راه مبارزه با پیش‌آمدهای ناگوار را نشان داده با زبانهای مختلف به صبر و شکیبایی در برابر ناملایمات فرا می‌خواند «والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر»[3] با بینش، امتحان و آزمایش زندگی و ناملایمات آن را جهت داده و به صابران رحمت و مغفرت و صلوات الهی را بشارت و نوید می‌دهد «و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبة قالو انالله وانّا الیه راجعون اولئک علیهم صلوات ٌمن ربّهم و رحمةٌ و اولئکَ هُمُ المهُتدون»[4] و تنها صابران را هدایت یافته می‌داند. 

صبر از مقامات عالی است که در تمام میدان‌های زندگی فردی و اجتماعی، جشن و عزا، جنگ و صلح و ... کاربرد دارد، لذا‌ست که برای آن اجری بی‌پایان و مزد بی‌حساب قرار داده است «انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب»[5] و ائمه شیعه نیز بارها مردم و شیعیان را به صبر و شکیبایی توصیه و سفارش نموده‌اند، از جمله امام صادق ـ علیه‌السّلام ـ که خود از گریه کنندگان برای عزای جدش حسین ابن علی ـ علیه‌السّلام ـ  بود، و از مصادیق اکمل صابران است، به یکی از یارانش می‌فرماید: «اما انّک ان تصبر توجر»[6] بدان که با صبر و مقاومت پاداش می‌بری. حال باید دید این توصیه‌ها و سفارش‌ها به صبر و بردباری با عزاداری شیعیان برای ائمه اطهار، مخصوصاً حسین ابی علی منافات دارد یا خیر؟ 

اولاً باید گفت: صبری که در آیات و روایات به آن توصیه شده است اختصاص به صبر بر مصائب ندارد، بلکه صبر در تمام میدان‌های زندگی مطرح است و شاخص‌ترین موارد آن، در روایات ذیل آمده است. 

پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «الصبر ثلاثه صبر عند المصیبة و صبر علی الطاعتة و صبر عن المعصیة» صبر بر سه گونه است، 1. صبر در مصائب؛ 2. صبر بر بندگی (و طاعت خداوند) 3. صبر در برابر مصیبت (در مقابل شهوات و تمایلات نفسانی و پرهیز از گناه)؛ در نتیجه این آیات فقط در مقابل بی‌صبری در مصائب قرار ندارد. 

ثانیاً: باید دید مراد از صبر در این آیات و روایات چیست؟ و مصداق بی‌صبری کدام است؟ با نگاهی گذرا به آیات مذکور و آیات دیگر، این نکته به خوبی به دست می‌آید، که مراد از بی‌صبری گریه و اشک و عزاداری نیست، بلکه مراد جزع و فزع و اظهار سخنان بیهوده و باطل در هنگام مصیبت، و اظهار نارضایتی نسبت به قضا و قدر الهی است، چنان‌که پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در مصیبت فرزندش ابراهیم، در حالی که اشکش جاری بود فرمود: «و انّا بک لمحزونون، تبکی العین و یدمع القلب و لا نقول، یسخط الرب عز‌ّو‌جل»،[7] فرزندم، برای تو غمناک هستیم، چشم می‌گرید و دل می‌سوزد اماّ چیزی که موجب نارضایتی خداوند گردد بر زبان نمی‌آوریم. در روایات دیگر چنین آمده است «یحزن القلب ، و تدمع العین، ولانقول ما یسخط الرب و انّا علی ابراهیم لممحزونون»[8] بعد از دفن ابراهیم در قبرستان بقیع، برای آن کودک آن‌قدر گریه کرد که اشک از محاسنش جاری گردید به آن حضرت اعتراض کردند، ای رسول خدا تو دیگران را از گریه منع می‌کردی اکنون خود گریه می‌کنی؟ آن حضرت فرمود: «لا لیس هذا بکاء غضب انما هذا رحمة و من لایرحم لایرحم» این گریه خشم و نارضایتی نیست بلکه گریة رحمت و رأفت است، و هر کس رحم نکند، مورد رحمت واقع نمی‌شود. معلوم می‌شود آن عزاداری و گریه‌ا‌ی مخالف صبر است که از روی غضبناکی بر قضای الهی و نارضایتی باشد نه گریة سوز و عاطفی که خود رحمت است و نشانة عاطفه و دلر‌حمی انسان می‌باشد. 

در نتیجه اشک و گریه برای عزیز یا عزیزان هرگز مصداق بی‌صبری نیست چرا که اسلام همیشه واقعیت‌ها را در نظر داشته و احساسات و عواطف انسانها را می‌داند، مگر می‌شود انسان در مرگ فرزند و پدر... خویش اشک نریزد؟ مگر از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ صبورتر می‌توان یافت؟ با این حال در مرگ فرزندش اشک می‌ریزد، قلبش ناراحت است،  ولی فروغ و بی‌تابی و نارضایتی نمی‌کند. پس اوّلین مصداق عزاداری شیعیان یعنی گریه کردن و اشک ریختن و عزای عزیز مصطفی، حسین بن علی، که قطعاً در درجه و رتبة بالاتر از ابراهیم قرار دارد، و همچنین مظلومیت امام حسن مجتبی، که «سیدان اهل بهشت می‌باشند»[9] نه تنها بی‌صبری نیست بلکه هماهنگی با سیره و روش پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیز می‌باشد، و خود فرمود: «میت لابواکی علیه لا اغزاز له»[10] میتی که گریه کنندگان ندارد از عزت و احترام هم برخوردار نیست. 

2. دوّمین مصداق عزاداری برگزاری جلسات عزاداری، برای دلداری و تسلیت دادن به مصیبت زدگان و توصیه آنان به صبر است، این نحوه عزاداری که در بین عموم مسلمانان رایج است، در راستای تقویت اراده و ایمان و احترام به احساسات و عواطف بازماندگان قرار دارد و اسلام هم سفارش فرموده است که پس از مرگ مسلمانی، سایر مسلمانان جمع شده و به بازماندگان تسلّی و تعزیت دهند و در آن مجالس برای از دست‌رفتگان از درگاه خداوند متعال در‌خواست  آمرزش نموده و قرآن تلاوت کنند و بازماندگان را به صبر و استقامت توصیه نمایند در این باره روایات فراوانی نقل شده است.[11] 

از جمله امام صادق ـ علیه‌السّلام ـ به نقل از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‌فرماید: «من عزّی مصاباً کان له مثل جره من غیر ان ینتقص من اخر المصاب شیئ» کسی که مصیبت دیده‌ای را تعزیب دهد از پاداشی به مانند پاداش او برخوردار خواهد شد، بدون این‌که از پاداش مصیبت دیده کم شود. روشن است که با این توصیه‌ها، این مقداق هم هیچ تنافی با صبر و بردباری ندارد. 

3. بزرگداشت یاد و خاطرة از دست رفتگان مصداق دیگری است برای عزاداری؛ این عزاداری‌ها در راستای بزرگداشت خاطرة شهیدان، علما و اندیشمندان که با فکر و اندیشه و با نثار جان خود جامعه اسلام را حیات بخشیدند برگزار می‌شود، این عزاداری، افزون بر آثار و ثواب تسلّی و دلداری بازماندگان، ثواب احترام به علم و عالم و شهید را دربر دارد و نشان می‌دهد که آن‌چنان که آنان در پیشگاه خداوند متعال ارزش دارند و از حیات و زندگی خاصی برخوردارند نزد مسلمانان نیز از احترام ویژه برخوردار می‌باشند «ولا تحبسن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ر‌بّهم یرزقون».[12] 

4. نحوة دیگری از عزاداری وجود دارد که دارای مرتبة بالاتری است، این عزاداری ویژة انسان‌های بزرگ، یعنی پیامبران و اوصیای آنها، بویژه پیامبر اسلام و اهل بیت آن حضرت است. 

عزاداری د‌ر هنگام رحلت و شهادت و شادی در هنگام تولّد آنان از ویژگی‌هایی است که در پرتو آن درس‌های سازنده تربیتی و اخلاقی آموخته می‌شود. امام علی ـ علیه‌السّلام ـ فرمود: خداوند متعال برای ما پیروانی برگزید که ما را یاری می‌کنند «یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا»[13] برای شادی ما شاد و برای غم ما اندوهناک می‌شوند. در فرهنگ اسلامی احترام همة شهیدان لازم است. ولی برخی شهیدان مانند سرور و سالار شهیدان کربلا از ویژگی‌های خاصی برخوردارند که بر اساس دستورات رسیده، هر سال در ایام شهادت آنان مجالس و محافل عزاداری و سوگواری برگزار شده و مراسم خاصی نیز اجرا می‌گردد. از این رو نباید این مراسم را با عزاداری کسی که پدر یا عزیزی را از دست داده مقایسه نمود و گفت: چون خداوند توصیه به صبر نموده باید در عزای ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ چیزی نگفت و در مقابل هر آنچه ستمگران در طول تاریخ انجام داده‌اند سکوت کرد و با سکوت خود رفتار آنان را امضا نمود. آیا روح دستورات اسلام با چنین برداشتی مخالف نیست؟ و در نهایت آیا عزادار‌ی‌هایی که برای بزرگان دین انجام می‌شود هدفی جز این را دنبال می‌کند؟ 

 «والسّلام» 

منبع: www.salam-shia.com 
--------------------------------------------------------------------------------

[1] . سورة معارج، آیة 19. 

[2] . سورة رعد، آیة 28. 

[3] . سورة والعصر. 

[4] . بقره. 155، 157. 

[5] . سورة زمر، آیة  10. 

[6] . حر عاملی، وسائل الشیعه (بیروت دار احیاء التراث العربی، چاپ دوّم) ج 2، ص 913. 

[7] . محمد باقر مجلسی، بحارالانوار ، (بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوّم) 1403 هـ 1983، ج 79، ص 90 ، ذیل روایت 43. 

[8] . همان. 

[9] . شیخ مفید، الارشاد (مکتبة بصیرتی). 

[10] . المأساة الحین، ص 118. 

[11] . وسائل الشیعه (پیشین) ج 2، ص 871. 

[12] . آل عمران، آیه 168. 

[13] . بحارالانوار (پیشین) مجلسی، ج44، ص 287، باب ثواب الکباء علی المصیبة الحسین ـ علیه‌السّلام ـ .