حدیث بدین شرح است: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الرَّیْبِ وَ الْبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَهَ مِنْهُمْ وَ أَکْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ الْقَوْلَ فِیهِمْ وَ الْوَقِیعَهَ وَ بَاهِتُوهُمْ کَیْلَا یَطْمَعُوا فِی الْفَسَادِ فِی الْإِسْلَامِ وَ یَحْذَرَهُمُ النَّاسُ وَ لَا یَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ یَکْتُبِ اللَّهُ لَکُمْ بِذَلِکَ الْحَسَنَاتِ وَ یَرْفَعْ لَکُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِی الْآخِرَهِ»کافی ج۲ ص۳۷۵
حدیث سنداً صحیح است.
مخالفین وحدت خیلی به این حدیث استناد می کنند. آنها می گویند طبق این حدیث ما باید برائت را علنی بکنیم و زیاد آنها(= اهل سنت یا علمایشان) را دشنام دهیم یعنی ما ورای تاریخ مجازیم به خلفای ثلالثه نیز فحش دهیم و علنا به آنها فحاشی کنیم. حتی طبق این روایت ما مجازیم تهمت بزنیم چون گفته شده «فباهتوهم» و بُهت در لغت نامه شامل سخن کذب نیز می شود.
در پاسخ توجه شما را به جملات شهید مطهری جلب می کنم در کتاب سیره نبوی، ص ۱۲۸-۱۳۰:
در زمینه اهل بدعت , حدیثی داریم که در ضمن آن آمده است که هرگاه اهل بدعت را دیدید فباهتوهم . (( باهتوهم )) از ماده بهت است و این ماده در دو مورد به کار برده می شود , یکی در مورد مبهوت کردن , محکوم کردن و متحیر ساختن که در خود قرآن آمده است که حضرت ابراهیم با آن جبار زمان خودش که مباحثه کرد , در نهایت امر فبهت الذی کفر او در مقابل منطق ابراهیم درماند , مبهوت شد , محکوم شد , مفتضح شد , و دیگر در مورد بهتان یعنی دروغ جعل کردن که می دانیم در آیه سبحانک هذا بهتان عظیم , بهتان عظیم یعنی دروغ بزرگ . شیخ انصاری تصریح می کند که معنای اینکه اگر با اهل بدعت روبرو شدید باهتوهم یعنی با منطقی قوی با آنها روبرو بشوید , مبهوتشان بکنید آنچنانکه ابراهیم با جبار زمان خودش نمرود مباحثه کرد و مبهوتش نمود فبهت الذی کفر بر اهل بدعت با منطق وارد بشوید تا مردم بفهمند اینها اهل بدعت هستند و دروغ می گویند . با آنها مباحثه کنید و محکومشان نمائید . عده ای آمده اند از این حدیث این جور استفاده کرده اند که اگر اهل بدعت را دیدید , دیگر دروغ گفتن جایز است , هر نسبتی می خواهید به اینها بدهید , هر دروغی می خواهید ببندید , یعنی برای کوباندن اهل بدعت که یک هدف مقدس است از این وسیله نامقدس یعنی دروغ بستن استفاده بکنید , که این امر دایره اش وسیعتر هم می شود . آدمهای حسابی هرگز چنین حرفی را نمی زنند . آدمهای ناحسابی گاهی دنبال بهانه اند .
مکائد نفس عجیب است ! مکرهای نفس اماره عجیب است ! انسان گاهی نفسش آنچنان مکر می کند که خودش هم نمی فهمد . مثلا شب ولادت پیغمبر است , می خواهد جشن بگیرد شب سرور است , حالا که شب سرور است فسق و فجور به جا می آورد و می گوید شب سرور است , شب ولادت پیغمبر , مگر اشکال دارد ؟ ! من به خاطر پیغمبر چنین کاری می کنم ! داستانی است مربوط به آن زمانی که پول یک (( شاهی )) ارزش داشت . گفتند یک نفر رفت دم دکان عرق فروشی و به فروشنده گفت یک شاهی عرق بده . عرق فروش گفت یک شاهی که عرق نمی شود . گفت : هر چه می شود , بالاخره یک شاهی هم یک چیزی می شود . او اصرار می کرد که نمی شود . گفت اگر یک قران عرق می شود آن را تقسیم بر بیست کن همان را به من بده . گفت این معنایش این است که ته یک استکان هم پر نشود . گفت همان را بده . گفت مردم عرق می خورند که مست بشوند , فایده اش چیست که آن را به تو بدهم درحالیکه مستت نمی کند؟ گفت تو همان را بده , بد مستی اش با خودم .
بعضی از مردم دنبال بهانه هستند برای بد مستی , دیگر بد مستی اش با آنها . کافی است یک بهانه پیدا بکند برای هرزگی کردن و بد مستی . گفته اند : اجازه داده اند هر دروغی که دلمان بخواهد , برای اهل بدعت جور بکنیم . بعد با هر کسی که کینه شخصی پیدا می کند فورا به او یک نسبتی می دهد , یک تهمتی می زند و بعد می گوید او اهل بدعت است . شروع می کن به جعل کردن , دروغ گفتن و تهمت زدن . چرا ؟ می گوید به ما اجازه داده اند . آن وقت شما ببینید بر سر دین چه می آید ؟ ! فرنگی مآب ما می گوید الغایات تبرر المبادی . هدف باید خوب باشد , هدف که خوب بود وسیله هر چه شد شد . متقدم مآب ما هم می گوید به ما گفته اند باهتوهم , حق داریم هر چه دلمان بخواهد بگوئیم و می گوئیم هر چه دل خودمان بخواهد . آن وقت ببینید به سر دین چه می آید ؟!
منبع: souzanchi.ir