جواب اجمالى:
نکاح بر دو قسم است: دائم و موقت، که هر دو در ماهیت یکى هستند و همه آداب و شرائط نکاح دائم در نکاح موقت شرط است.
نکاح متعه با زنا فرق ماهوى دارد زیرا:
اولا: روایاتى داریم که متعه در عهد رسول الله حلال بوده و اگر فرض شود متعه زناست لازم مى آید که حرام الهى مدتى حلال و جایز شمرده شود.
ثانیاً: زنا مضرات فردى وا جتماعى از قبیل فساد بهداشت فردى و عمومى، عقیم شدن و اختلاط نطفه را بدنبال دارد بر خلاف متعه که چنین نیست.
جواب تفصیلى:
براى روشن شدن جواب، ابتدا ببینیم ازدواج متعه، یعنى چه و شرائط آن چیست؟
نکاح و ازدواج پیوندى است بین زن و شوهر که به دو صورت مى باشد، گاهى مدّت معیّن ندارد که به آن نکاح دائم مى گویند و گاهى به صورت محدود و موقت و با مدت معین است که به آن متعه مى گویند
نکاح موقت (متعه) داراى شرائط و ویژگى هاى زیر مى باشد:
«1ـ زن و مرد باید مانع شرعى در ازدواج ـ اعم از موانع نسبى، سببى و رضاعى و غیر اینها از موانع شرعیه ـ نداشته باشند.
2ـ مهریه با رضایت طرفین باید معین و در عقد ذکر گردد.
3ـ مدت ازواج معین مى باشد.
4ـ عقد صحیح شرعى باید اجرا گردد.
5ـ فرزند متولد از ازدواج موقت، مشروع و ملحق به پدر است.
6ـ فرزند، از پدر و مادر ارث مى برد.
7ـ نفقه فرزند، بر عهده پدر است.
8ـ تمام عمومات درباره فرزندان، پدران و مادران، برادران و خواهران، خاله ها و دایى ها، عمو و عمه ها، و... در مورد مولود ازدواج موقت جارى است، زیرا کلام خداى تعالى که مى فرماید: «اولوالارحام بعضهم اولى ببعض» مطلق است، و شامل فرزندى که از ازدواج موقت به دنیا مى آید، نیز مى شود.
همانطور که ملاحظه مى فرمائید ازدواج موقت از نظر ماهیت با ازدواج دائم یکى است و تنها تفاوت آن با ازدوج دائم این است که هزینه زن بر عهده شوهر نیست و از او ارث نمى برد([1]) (که البته اگر در عقد، شرط کنند که مرد نفقه زن را بدهد و از هم ارث ببرند این دو حکم نیز جارى مى شود) و روشن است که این دو تفاوت، تأثیرى در ماهیت نکاح ندارند([2]).
فرق متعه با زنا:
اینکه گفته شده است متعه با زنا فرقى ندارد یک ادعاى غیر واقع بینانه و نادرست مى باشد. زیرا:
اولا: روایات شیعه و سنى اتفاق دارند که متعه سنتى بوده در عهد رسول خدا (ص) و به تجویز آن حضرت که تا مدتى عمل مى شده([3])،و فرض شما این است که متعه زنا و فحشاء است حال آیا این حلیت را پیامبر اکرم (ص) از پیش خود و بدون دستور خداى متعال تشریع کرده یا اینکه با دستور خدا بوده؟ اگر بگوئید آن حضرت از پیش خود متعه را تشریع کرده، معنایش حلال کردن زنا و مخالفت صریح آن حضرت با خداى تعالى است که فرموده: «و نزدیک زنا نشوید، که کارى بسیار زشت و بد راهى است» و حال آنکه او (که صلوات خدا بر او باد) معصوم بوده، و اگر بگوئید آن حضرت، با دستور خدا آن را تشریع کرده، معنایش این است که خدا امر به فحشاء کرده و حال آنکه خداى تعالى براى پیش گیرى از چنین احتمالى پیامبرش را صریحاً خطاب کرده و فرموده: «و بگو خدا به هیچ وجه امر به فحشاء نمى کند» و اگر این ترخیص توأم با تشریع حلیّت بوده، دیگر زنا و فعشاء نخواهد بود بلکه سنتى است مشروع و داراى حدودى معلوم، مانند نکاح دائم([4]).
ثانیاً: در زنا مضراتى وجود دارد مانند فساد بهداشت عمومى ابتلاء به بیماریهاى مقاربتى و از بین رفتن نیروى تولد که گاهى نسل آدمى را قطع و شخص زناکار را عقیم مى کند، ولى در متعه چنین نیست بلکه هر فائده اى که بر نکاح دائم مترتب است از قبیل حفظ عفت و ناموس، جلوگیرى از اختلاط نطفه ها و... بر متعه هم مترتب است([5]).
ثالثاً: در زنا آزادى مطلق براى زن، که مساوى با بى بندو بارى مطلق است وجود دارد ولى در متعه چنین نیست زیرا همانطوریکه گفتیم در متعه آداب و شرائطى است که باید مراعات شود و زن، همسر مرد به حساب مى آید و همان حقوق همسرى مانند تبعیت از شوهر بر عهده او گذاشته شده، در حالیکه در زنا اینگونه نیست و ممکن است زن حتى در همان لحظه با فرد دیگرى ارتباط نامشروع داشته باشد.([6])
رابعاً: آینده فرزند متولد شده از زنا در هاله اى از ابهام فرو مى رود و مشخص نبودن پدر فرزند متولد شده عواقب روحى و روانى خطر ناکى را براى او به دنبال دارد; ولى در متعه جزئیات مساله از سوى شارع پیش بینى شده و احتمال انعقاد نطفه با اجراى عده اى که زن تا مدتى باید نگاه دارد و در این مدت به عقد مرد دیگرى در نیاید، سبب مى شود تا مشخص شود فرزند متعلق به چه کسى است([7]).
گفته شده، متعه اهانت به مقام زن است، آیا حفظ عفت و پاکدامنى زن و جلوگیرى از اینکه هر ساعتى با مرد عیاشى همبستر شود، اهانت به مقام اوست؟
گفته شده که زنا و متعه با هم فرقى ندارند چون هر دو براى ارضاء غریزه جنسى است، اگر ارضاء غریزه جنسى ملاک یکى بودن زنا و متعه است، باید نکاح دائم هم زنا باشد، زیرا اتفاقاً بیشتر ازدواجهاى دائم جوانان به همین منظور انجام مى شود([8]).
حاصل آنکه متعه امرى جایز و حلال مى باشد که در عهد رسول الله (ص) سنت بوده و در ماهیت، با نکاح دائم فرقى ندارد، به خلاف زنا که امرى غیر قانونى و غیر شرعى و حرام مى باشد و مقاسد و ضررهاى فردى و اجتماعى فراوانى را به دنبال دارد.
براى مطالعه بیشتر در این زمینه مى توانید به کتب فقهى شیعه باب نکاح و صحاح و مسانید و کتب روایى باب تمتع و نکاح و تفاسیر سیوطى، طبرى، فخر رازى و علامه طباطبایى ذیل آیه 24 و شبهاى پیشاور نوشته سلطان الواعظین شیرازى ص 803 ـ 806 مراجعه نمائید.
والسلام
منبع: www.salam-shia.com
--------------------------------------------------------------------------------
[1]- سید عبدالحسین شرف الدین، الفصول المهمه فى تألیف الامه (بیروت، دار الزهراء) ص 64ـ65.
[2]- سید رضا حسینى نسب، شیعه پاسخ مى دهد، زیر نظر استاد جعفر سبحانى (نشر مشعر، چاپ دوم، سال 1375) ص 96.
[3]- در این زمینه مى توانید به صحیح مسلم باب متعه، مسند احمد ج 4، سنن بیهقى ج 7، الموطأ (مالک) ج 2، تفسیر رازى ج 4، مراجعه کنید.
[4]- محمد حسین طباطبایى، المیزان، سید محمد باقر موسوى همدانى (انتشارات اسلامى) ج4، ص 476 ـ 487.
[5]- محمد حسین طباطبایى، المیزان، سید محمد باقر موسوى همدانى (انتشارات اسلامى) ج4، ص 476.
[6] و 5- احمد آذرى قمى، سیماى زن در اسلما (انتشارات دار العلم ـ چاپ اول، سال 1372) ص 101 ـ 102.
[8]- محمد حسین طباطبایى، المیزان، سید محمد باقر موسوى همدانى (انتشارات اسلامى) ج4، ص 476 ـ 478.
قصه سوره تحریم و ماریه قبطیه را که خوندم خجالت کشیدم ایا برای پیامبر اینقدر واجب بود که عصر بره خونه حفصه و با کنیزش رابطه بگیره یعنی نمی تونست جلوی خودش را بگیره اینکه دیگه توی قران اومده و حالبه توی تفاسیر همه چی را توضیح میدن ولی نمیگن پیامبر چرا این کار را کرده با اینکه جند تا زن داشته یعنی نتونسته جلوی خودش را بگیره توی قران هم اومده حفصه و عایشه را تهدید کرده ولی نبومده بگه اخه پیامبر مگه واجب بود که حالا عصر بخواهی بری توی خونه حفصه و با کنیز او و یا خودت رابطه بگیری حالا اگر ما باشیم اسلام قران و پیامبر و عالم و ادم توصیخه به خویشتن داری و پا گذاشتن روی ضهوت و از این چرت و پرتها ولی برای پیامبر نه ایشون مشکلی نداره و حفصه که رفته سر گفته اشتباه کرده بابا جمع کنید با این یک بوم و دو هوا بازی کردنتون