جواب اجمالی: 
نداشتن دلیل و مدرک که معاویه امر به سبّ و دشنام امام علی (ع) نداده است بسیار ادعایی بی‌پایه و اساس می‌باشد و اکثر تاریخ نگاران بر این نکته اذعان داشته اند که معاویه به سبّ و دشنام امام علی (ع) اهتمام می ورزیده مانند وقتی که به مروان بن حکم گفته است می دانم که مرد با درایتی هستی ولی سبّ و دشنام بر امام علی(ع) از یادت نرود. 

 جواب تفصیلی: 
این‌که ادّعا شده است، در مورد سب و دشنام حضرت امیرالمؤمنین (ع) از سوی معاویه مدرکی در دست نیست، ادعایی بس بی‌پایه و اساس می‌باشد، که برای روشن شدن کذب این ادّعا مدارکی چند از منابع اهل سنّت را ارائه می‌کنیم. 

الف: طبری آورده است که: معاویه، مغیرة بن شعبه را نامزد حکومت کوفه کرد و به او گفت: می دانم که در درایت و هوش تو سخنی نیست، ولی از یک نکته غافل مباش و آن بدگویی و دشنام به علی است. و به او فرمان سبّ      علی (ع) را داد.[1] 

ب: ابن اثیر آورده است که: ابن زیاد، به شخصی از پیروان حضرت علی (ع) بنام صیفی بن فسیل امر کرد که علی را در مجلس سب و لعن نماید، که او امتناع کرد.[2] 
ج: ترمذی نقل کرده است که: معاویه، از سعد بن ابی وقاص خواست،‌که علی (ع) را دشنام دهد، و او را سبّ نماید و سعد در جواب او گفت: کسی را دشنام دهم که آیات منزلت و مباهله در مورد او نازل شده‌اند هرگز او را دشنام نخواهم داد.[3] 

د: در مروج الذهب آمده است: سالی معاویه به حج رفت، و در مسجد النبی و بر منبر پیامبر می‌خواست، علی را سبّ کند که سعد بن ابی وقاص، به او اعتراض کرد، و از مسجد خارج شد.[4] 

هـ: نقل است: معاویه، بعد از وفات سعد ابن ابی وقاص بر منبر پیامبر (ص) رفت و علی را دشنام داد و به کار گزارانش نیز دستور داد این کار را انجام دهند.[5] 

و: ابن ابی الحدید از جاحظ نقل می‌کند: که گروهی از بنی‌امیه درخواست عدم سبّ و لعن علی (ع) را از معاویه می‌کنند و معاویه می‌گوید: نه، بخدا سوگند مگر هنگامی که کودکان بر این باور بزرگ شوند و بزرگان به پیری برسند و گوینده‌ای پیدا نشود که فضیلتی از او را بر زبان آورد.[6] 

ز: طبری آورده است: معاویه در قنوت علی (ع) ابن عباس، مالک اشتر و حسنین را لعن می نمود.[7] 

ح.: ابن حزم آورده است: معاویه در قنوت، علی (ع) را لعن می کرده است.[8] و وطواط[9] و ابن اثیر[10] نیز این را نقل کرده‌اند. 

ط: اندلسی در کتابش می‌گوید: عقیل برادر حضرت امیرالمؤمنین (ع) برای درخواست کمک مالی نزد معاویه، آمد و معاویه برای اجابت درخواست عقیل، شرط سبّ و دشنام علی (ع) را برای او گذاشت. که عقیل بر منبر رفت، و گفت: معاویه به من می‌گوید علی (ع) را لعنت کنم. خدا او را لعنت کند.[11] که منظورش از «او» معاویه بود. 

ی: نصرابن مزاحم می‌گوید: معاویه، عبیداله بن عمر را تشویق به سبّ و دشنام حضرت امیر (ع) می‌کند و به او می‌گوید: به منبر برو و علی (ع) را سبّ کن ولی او این را نمی پذیرد.[12] 

ک: نقل شده روزی معاویه احنف بن قیس را وادار به منبر رفتن و سبّ علی (ع) می‌کند، که او هم نمی پذیرد.[13] 

ل: در تاریخ طبری آمده است: آنقدر کار سبّ و دشنام دادن به علی (ع) بالا می‌گیرد، که یکی از شروط صلحنامة امام حسن (ع) شرط عدم بدگویی به حضرت علی است، که معاویه آن را نپذیرفت و امام حسن (ع) درخواست کردند، که حداقل جلوی او از دشنام دادن به پدرش پرهیز کنند، که معاویه به آن هم عمل ننمود.[14] 

برای مطالعة بیشتر و آگاهی لازم می‌توانید به کتاب شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 4، ص 56 و الغدیر نوشتة علامة امینی، ج 20، از صفحة 91 الی 105 مراجعه کنید. 

 والسلام 
منبع: www.salam-shia.com 
  


--------------------------------------------------------------------------------

[1]- مرتضی عسگری، ترجمة سردارنیا، ویژگی‌ها و دیدگاههای دو مکتب در اسلام ص 451. 

[2]- کامل ابن اثیر، ج 3، ص 204، و تاریخ طبری، ج ششم، ص 108، و 149 و اغانی، جلد شانزدهم، ص 7  و ابن عساکر، ج ششم، ص 459. 

[3]- ترمذی، ج 13، ص 171، و مسلم، ج 7، ص 120، مستدرک، ج 3، ص 108، خصایص سنایی، ص 15. 

[4]- مروج الذهب، ج 3، ص 24. 

[5]- اندلسی، عقد الفرید، ج 3، ص 127. 

[6]- شرح نهج البلاغهه، شرح خطبة 57. 

[7]- تاریخ طبری، ج 6، ص 40، ترجمة‌ الغدیر، ج 3، ص 241. 

[8]- ابن حزم، المحلی،‌ج 4، ص 145. 

[9]- الخصائص، ص 330. 

[10]- اسد الغابه، ابن الاثیر، ج 3، ص 144. 

[11]- اندلسی، عقدالفرید، ج 2، ص 301. 

[12]- کتاب ابن مزاحم ج اول، ص 92، و شرح ابن ابی الحدید، ج اول، ص 256. 

[13]- مرزبانی، مستطرف، ج ا، ص 54، و عقدالفرید اندلسی، ج 2، ص 144. 

[14]- تاریخ طبری، ج 6، ص 92، و کامل ابن اثیر، ج 3، ص 75.