جواب اجمالی:
خدا حفظ قرآن را ضمانت کرده و مسلمانان در صحت آن اتّفاق دارند و فقط عدهای از اخباریان تحت تأثیر روایات تحریفنما که برای بیاعتبار کردن قرآن جعل شده و برای اولین بار در کتاب الموطأ مالک بن انس نقل گردیده، قائل به تحریف شدهاند که مستشرقان هم از آن دستاویزی برای دستیابی به اهداف نامقدس خود ساختهاند و متأسفانه برخی از اهل سنّت خصوصاً وهابیها برای بیآبرو کردن شیعه آنرا ضروری و اجماعی بین شیعه دانستهاند. در حالی که وجود تصریحات علمای شیعه و استدلالهای آنان بر نفی تحریف و وجود روایاتی در کتب شیعه که دلالت بر عدم تحریف دارند، بطلان ادعای فوق را کاملاً آشکار میکند و بلکه برخی از بزرگان شیعه صریحاً صحت قرآن را اجماعی و اتفاقی و ضروری بین شیعه میدانند و در حدیثی، امام هادی ـ علیه السّلام ـ نیز بر آن صحه گذاردهاند.
جواب تفصیلی:
به عقیدة شیعه قرآن کتابی جهانی است: «ذکر للعالمین»،[1] و معجزهای است که هیچگاه بشر نمیتواند حتّی یک سورة کوچک مانند آن بیاورد[2] و هیچ دستی نمیتواند در آن دخل و تصرف کند؛[3] چراکه خدا حفظ آن را ضمانت کرده است: «انا نحن نزلنا الذکر و اناله لحافظون»[4] و هیچ محقق حق مداری نمیتواند مدعی تحریف آن شود؛ ولی متأسفانه از طرف دشمنان دانا یا دوستان نادان روایاتی تحریفنما مطرح گردید و برخی از آنها مانند آیة رضعات و آیة رجم ظاهراً ابتدا در کتاب الموطأ مالک (متوفی 179) نوشته شده است.[5] و افرادی چون ابوبکر احمد بن علی اخطیب بغدادی معروف به ابن شنبوذ سنّی مذهب (متوفی 463) تحت تأثیر این گونه روایات قرآن را به صورت دیگر (تحریف شده) قرائت کردند.[6] و اکنون در کتابهای اهل سنّت روایات فراوانی در این مورد است.[7] چنانکه آلوسی بعد از ذکر پارهای از این دست روایات، صریحاً میگوید: «و الروایات فی هذا الباب اکثر من ان تحصی» روایات در این باب بیش از آن است که به شمار آید.[8] بهعنوان نمونه در صحیح بخاری و صحیح مسلم و بعضی دیگر از کتب معتبر اهل سنّت از عمر بن خطاب چنین نقل شده است که گفت: «ان الله بعث محمّد ـ صلّی الله علیه و آله ـ بالحق و انزل علیه الکتاب لکان مما انزل الله آیة الرجم فقرأناها و عقلناها و رعیناها...» یعنی همانا خدا محمّد ـ صلّی الله علیه و آله ـ را به حق برانگیخت و قرآن را بر او نازل کرد و از چیزهای که خدا نازل فرمود آیه رجم بود ما آنرا خواندیم و حفظ کردیم و رعایتش کردیم...»[9] و عجیبتر آنکه ابن عمر گوید: « لا یقولن احدکم قد اخذت القرآن کله مایدریه ما کله قد ذهب منه قرآن کثیر ولکن لیقل قد اخذت ما ظهر منه» کسی از شما نگوید کل قرآن را گرفتم، بلکه بگوید مقداری را که ظاهر است گرفتم؛ چه میدانید کل قرآن چقدر است؟ قطعاً بسیاری از آن نابود شدهاست».[10] و با ملاحظه این گونه روایات سادهلوحانی چون ابن الخطیب سنّی و میرزای نوری چنانکه از کتابهایشان برمیآید در تحریف ناپذیری قرآن به تردید افتادهاند. و همینها دستمایهای شده تا بعضی مستشرقان[11] به منظور:
1ـ توجیه تحریف انجیل و تورات و عادی جلوه دادن آن با همانند نشان دادن قرآن با آنها.
2ـ جلوگیری برای نفوذ کلام در بین ملل جهان.
3ـ متزلزل کردن اعتقاد مسلمانان به قرآن.
4ـ ایجاد تفرقه بین مسلمانان به وسیلة نسبت دادن قول به تحریف به طوایفی از آنها، قول به تحریف قرآن را تبلیغ کنند.
و شگفتا که آنها به این هدفشان رسیدهاند و امروزه شاهدیم که بعضی اهل سنّت و خصوصاً وهابیها شیعه را متهم به اعتقاد بر محرف بودن قرآن میکنند و بلکه آنان را کافر و مشرک مینامند، که ادعای اجماعی و ضروری بودن تحریف قرآن نزد شیعه نیز در همین راستا میباشد، در حالی که کاملاً بیاساس است. زیرا: 1ـ بسیاری از علمای بزرگ شیعه صریحا منکر تحریف قرآن شدهاند:[12] شیخ صدوق میفرماید: «اعتقاد ما آن است که قرآنی که خدا نازل فرموده بر پیامبر اکرم حضرت محمّد ـ صلّی الله علیه و آله ـ همانی است که در بین دو جلد در دست مردم است و بیش از آن نیست ... و هرکس به ما (شیعه) نسبت اعتقاد به بیش از آن را دهد، دروغگوست».[13] شیخ طوسی فرموده: «سخن از زیاده و نقصان قرآن شایستة قرآن نیست».[14] مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء عدم تحریف را ضروری و اجماعی بین همة مسلمین دانسته و میگوید: به ضرورت مذهب بلکه دین و اجماع مسلمانان و اخبار پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و ائمة اطهار ـ علیهم السّلام ـ زیادی سوره، آیه، کلمه و حرف در قرآن نیست و تمام آنچه از قرآن تلاوت میشود سخن خداست و همچنین بدون شک قرآن بهواسطة حفظ خدا محفوظ از نقصان است همانطور که صریح قرآن و اجماع علماء در تمام زمان برآن دلالت میکند»[15] و شیخ محمّد حسین کاشف الغطاء نیز تحریف ناپذیری قرآن را اجماعی میداند و میفرماید: «... و انه لانقص فیه و لا تحریف ولا زیادة و علی هذا اجماعهم لای اجماع الشیعة الامامیة» «به هیچ وجه نقص، تحریف و زیاده در قرآن نیست و شیعة امامیه برای این مطلب اجماع دارند.»[16]
2ـ بعضی علمای اهل سنّت به عدم تحریف قرآن در نزد شیعه شهادت دادهاند. مثلاً ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری (رئیس اشاعره) شیعه را به دو گروه اهل ظاهر و محققان تقسیم کرده و میگوید: «فرقة اوّل از ایشان (اهل ظاهر) میپندارند از قرآن کم شده ... و فرقة دوّم (محققان) که قائل به اعتزال (عدل) و امامت هستند، معتقدند از قرآن چیزی کم یا چیزی به آن افزوده نشده است...».[17] و نیز دکتر عبدالله دّراز به عدم اعتقاد شیعه به تحریف قرآن شهادت داده است و بحث مفصلی در این مورد کرده است.[18]
3ـ علمای شیعه در کتب خود، برای مصونیت قرآن از تحریف، استدلالات محکمی را بیان کرده و شبهات پیرامون آن را هم پاسخ دادهاند؛[19] و احادیث تحریفنما را ضعیف، یا ناظر به تفسیر دانستهاند. چنانکه امام خمینی (ره) میفرماید: «اخباری که بر تحریف قرآن به آنها تمسک جسته شده، یا ضعیف و غیر قابل استدلال میباشند و یا طبق شواهدی، ساختگی هستند و یا غریب و مایة شگفتی هستند. و امّا روایات صحیح از آنها، مربوط به تأویل و تفسیر میباشند که فقط تحریف در این مورد میباشد نه در لفظ قرآن» و امّا روایاتی که صریحاً تحریف لفظی را مطرح کردهاند نزد شیعه مردودند چراکه در روایات معصومین ـ علیهم السّلام ـ دستور داده شده تا هر حدیثی که مخالف قرآن است، کنار زده شود.[20] به علاوه به جهت باز بودن اجتهاد در بین شیعه، کل روایات صحیح یک کتاب، بدون بررسی مورد تأیید علمای شیعه نیست و چنانکه استاد سبحانی در مورد روایات کافی مینویسد: «و لیست روایاته قطعیة الصدور فضلا عن کونها متواترة او مستضیضة» روایات کافی قطعی الصدور نیست چه رسد به اینکه متواتر یا مستفیضه باشد»[21] و به همین جهت از تألیف کتاب فصل الخطاب، علمای شیعه، همه اعتراض کردند و چند کتاب و رساله مانند: البرهان، تألیف میرزا مهدی بروجردی، کشف الارتیاب فی عدم تحریف الکتاب، تألیف فقیه محقق محمود بن ابی القاسم معروف به معرب طهرانی و...[22] در حالی که اهل سنّت به جهت بسته دیدن در اجتهاد تمام روایات صحاح سته خصوصاً صحیح بخاری و صحیح مسلم را میپذیرند. و لذا باید به روایاتی که در مورد تحریف قرآن در کتابهایشان وجود دارد، پاسخگو باشند. و استناد تحریف کتاب به اهل سنّت، هیچگونه قابل پاسخ نیست. زیرا کتب صحاح آنها، آن روایات را نقل نموده است.
4ـ در کتب شیعه روایات بسیاری دال بر سلامت قرآن موجود است مانند:
1ـ امام هادی ـ علیه السّلام ـ صحت قرآن را مورد اتّفاق همة مسلمانان دانسته و میفرماید: «و قد اجتمعت الامة قاطبة لا اختلاف بینهم ان القرآن حق لاریب فیه عند جمیع اهل الفرق و فی حال اجتماعهم مقرون بتصدیق الکتاب و تحقیقه، مصیبون مهتدون»، همة امّت اسلام بیاختلاف اتّفاق دارند که قرآن حق است، و تردیدی در آن نیست و همه اقرار به درست بودنش دارند و در این اتّفاق درست گفتهاند».[23] و امام باقر ـ علیه السّلام ـ در نامهای به سعد الخیر نوشتهاند: «وکان من نبذهم الکتاب ان اقاموا حروفه و حرفوا حدوده فهم یروونه و لایرعونه»، و پشت سر انداختن کتاب (قرآن) یکی به این است حروف آن را به پا داشتند ولی حدود آن را تحریف کردند. پس آنها قرآن را روایت میکنند، ولی مراعاتش را نمیکنند».[24] که این روایت صریحا دلالت بر حفظ لفظ قرآن از تحریف دارد.
با توجّه به آنچه ذکر شد روشن میگردد که: حفظ قرآن از تحریف لفظی مورد اتّفاق و اجماع مسلمانان (خصوصاً شیعه) بوده و جزء ضروری دین و مذهب تشیع میباشد.
«والسّلام»
منبع: www.salam-shia.com
--------------------------------------------------------------------------------
[1] ـ سورة انعام، آیة 90.
[2] ـ ر.ک: سورة بقره، آیات 24 ـ 23.
[3] ـ ر.ک: سورة فصلت، آیة 42.
[4] ـ سورة حجر، آیة 9.
[5] ـ ر.ک: مالک بن انس، الموطأ، تحقیق محمّد فؤاد عبدالباقی، (بیروت: دار احیاء التراث العربی، بینوبت چاپ، 1370 ه.ق) ج 2، ص 608 و 824.
[6] ـ ر.ک: احمد بن علی، الخطیب البغدادی، (بیروت: دار الفکر، بینوبت چاپ، بیتا)، ج 1، ص 280.
[7] ـ ر.ک: بخاری، صحیح البخاری، بشرح الکرمانی، (بیروت: دار الحیاء التراث العربی، چاپ دوّم) ج 23. ص 214، مسلم بن الحجاج، الغشیری النیشابوری صحیح مسلم، (بیروت: دار الحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1375، ه.ق)، ج 3، 1317، جلال الدین، عبدالرحمن، السیوطی، الدر المنثور، (قم: کتابخانة آیت الله مرعشی نجفی، بینوبت جاپ، 1404 ه.ق)، ج 1، ص 220، ج 2، ص 721 ـ 718؛ ابن الخطیب، الفرقان، (بیروت: دار الکتب العلمیة، بی نوبت چاپ، بیتا)، ص 45 ـ 41، 52 ـ 50؛ محمد بن عبدالله، الزرکشی، البرهان فی علوم القرآن، تحقیق محمد، ابوالفضل، ابراهیم، (بیروت: دار المعرفة، چاپ دوم، بی تا) ج 2، ص 37 ـ 35.
[8] ـ السید محمود، اآلوسی البغدادی، روح المعانی، (مصر: ادارة الطباعة امنیریة، چاپ دوّم، بیتا) ج 1، ص 24.
[9] ـ بخاری، پیشین، مسلم بن الحجاج، الغشیری، النیشابوری، پیشین.
[10] ـ الدر المنثور، پیشین، ج 1، ص 106؛ الاتقان، پیشین، ج 2 ص 718 ـ 717؛ روح المعانی، پیشین.
[11] ـ ر.ک: آیت الله، محمّد هادی، معرفت، صیانة القران من التحریف، (قم: موسسة النشر الاسلامی، چاپ دوّم، 1418، ه.ق) ص 100 ـ 93.
[12] ـ ر.ک: آیت الله محمّد هادی، معرفت، پیشین، ص 78 ـ 59؛ السید علی، الحسینی المیلانی، التحقیق فی نفی التحریف عن القرآن الشریف، (قم: دار القرآن الکریم، چاپ اوّل، 1410 ه.ق)، ص 27 ـ 10؛ الدکتور رفیع الله المحمدی، (نجارزادگان)، سلامة القران من التحریف، (تهران: پیام آزادی، چاپ اوّل، 1420 هـ.ق)، ج 1، ص 98 ـ 86.
[13] ـ محمّد هادی، معرفت، پیشین، ص 60.
[14] ـ محمّد هادی، معرفت، پیشین، ص 63.
[15] ـ محمّد هادی، معرفت، پیشین، ص64.
[16] ـ محمّد هادی، معرفت، پیشین، ص 66.
[17] ـ ر.ک: محمّد هادی معرفت، پیشین، ص 81 ـ 80.
[18] ـ ر.ک: محمّد هادی معرفت، پیشین، ص 85 ـ 83.
[19] ـ ر.ک: العلامه السید محمّد حسین الطباطبائی، المیزان تفسیر القران، (قم: اسماعیلیان، چاپ دوّم، 1371)، ج 12، ص 133 ـ 104؛ آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، (تهران: دار الکتب السلامیة، چاپ پنجم، 1364)، ج 11، ص 31 ـ 21؛ آیت الله السید ابوالقاسم الخوئی، البیان فی تفسیر القران، (بی جا، الانوار الهدی، چاپ هشتم، بیتا)، 235 ـ 197؛ آیت الله عبدالله، جوادی آملی، قرآن در قرآن (قم: مرکز نشر اسراء، چاپ دوّم، 1378)، ص 349 ـ 315؛ آیت الله محمّد هادی، معرفت، صیانة القرآن من التحریف، پیشین؛ الدکتر فتح الله، المحمدی، پیشین؛ السید علی الحسینی المیلانی، پیشین.
[20] ـ ر.ک: محمّد بن یعقوب، کلینی، اصول کافی، ترجمه و شرح سیّد جواد مصطوفی، (تهران: علمیة اسلامیه، بینوبت چاپ، بیتا)، ج 1، ص 89 ـ 88.
[21] ـ آیت الله، جعفر سبحانی، کلیات فی علم الرجال، (قم: مرکز مدیریت حوزة علمیة قم، چاپ دوّم، 1410 ه.ق)، ص 375.
[22] ـ ر.ک: محمّد هادی، معرفت، پیشین، ص 117 ـ 115.
[23] ـ حسین بن شعبة، ال؟؟؟، تحف العقول عن آل الرسول، ترجمة آیت الله کمرهای، تصحیح علی اکبر غفاری، (تهران: کتابخانه، اسلامیه، بینوبت چاپ، 1369)، ص 481، احمد بن علی بن ابیطالب، الطبرسی، الاحتجاج، تحقیق ابراهیم بهادری و محمّد هادی به، (تهرانی: اسوه، چاپ دوّم، 1416، ه.ق)، ج 2، ص 485.
[24] ـ محمّد بن یعقوب، ؟؟؟، الروضة من الکافی، ترجمه و شرح سیّد هاشم رسولی محلاتی، (تهران: علمیة اسلامیه، بینوبت چاپ، بیتا)، ج 1، ص 76، المولی، محسن، الفیض الکاشانی، المحجة البیضاء، تصحیح و تعلیم علی اکبر غفاری، (قم: دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوّم، بیتا)، ج 2، ص 264.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله و سلام علی عباده الذین اصطفی
نکته: تحریفی که محل نزاع است، تحریف به معنای تنقیص است؛ کم شدن بخشی از قرآن، در نسخه موجود.
نوشته اند:
«فقط عدهای از اخباریان تحت تأثیر روایات تحریفنما که برای بیاعتبار کردن قرآن جعل شده و برای اولین بار در کتاب الموطأ مالک بن انس نقل گردیده، قائل به تحریف شدهاند».
***
«فقط عده ای از اخباریان»
***
آیا تنها اخباریان متهم به پذیرش تحریف اند یا در میان اصولیان نیز چنین نگرشی وجود دارد؟
آیا اخباریان در این نظر، پیرو محدثان سده های نخست بوده اند یا خیر؟
رئیس المحدثین شیخ صدوق می فرماید:
اعتقادنا أنّ القرآن الذی أنزله اللّه تعالى على نبیّه محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم هو ما بین الدفّتین، و هو ما فی أیدی الناس، لیس بأکثر من ذلک ... و من نسب إلینا أنّا نقول إنّه أکثر من ذلک فهو کاذب. (الإعتقادات، ص: 84)
قرآنی که خداوند بر پیامبرش نازش کرد، همین قرآنی است که در دست مردم است و کسی که به ما نسبت دهد که قرآن بیشتر از این بوده، دروغگوست.
از اخباریان متاخر، شیخ حر عاملی نیز مخالف تحریف بوده و از او نقل شده است:
هر کسی در اخبار، تتبع، و در تاریخ و آثار، تفحص کند، یقین پیدا می کند که قرآن در بالاترین درجه تواتر است. هزار نفر از صحابه، حافظ قرآن بودند و آن را نقل می کردند، و در زمان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله جمع آوری و تالیف شده است. (الانوار النعمانیة، ج2، ص357)
از آنجا که کلینی، روایات بسیاری را با مضمون حذف یا کاهش یافتن قرآن نقل کرده، و در اول کتاب نیز روایات آن را صحیح شمرده، برخی از این ظاهر، نتیجه گرفته اند که او قائل به تحریف قرآن بوده است، ولی احتمال دارد که این نسبت به کلینی، صحیح نباشد، زیرا نقل روایت، غیر از اعتقاد به آن است، چنانکه شیخ صدوق نیز بعضی از این روایات را در کتاب من لایحضره الفقیه و غیر آن، ذکر کرده، در حالی که قائل به عدم تحریف است.(اخباریگری تاریخ و عقائد، ص302)
اصولیان محققی، مانند: ملا محمدمهدی نراقی و فرزندش ملا احمد (مناهج الاحکام و الاصول، ص 155) و حتی آخوند خراسانی نیز اگر نگوییم قائل، متمایل به تنقیص بوده اند. پس نمی توان دیدگاه افراد را در این باره، مبتنی بر گرایش اخباری یا اصولی آنان دانست.(اخباریگری تاریخ و عقائد، ص304)
عبارت مرحوم آخوند در کفایه چنین است:
و دعوی العلم الاجمالی بوقوع التحریف فیه بنحو اما باسقاط او تصحیف، و ان کانت غیر بعیدة – کما یشهد به بعض الاخبار و یساعده الاعتبار – الا انه لا یمنع عن حجیة ظواهره.(کفایة الاصول، ج3، ص214)
بنابراین، پذیرفتن تنقیص در قرآن، منحصر در اخباریان و اهل حدیث نیست و مخالفان آن نیز اعم از اخباری و اصولی اند.
علت اینکه غالبا این دیدگاه را به اخباریان نسبت داده اند، شاید این دو نکته باشد:
1. نمی توان انکار کرد که درمیان کسانی که تنقیض را پذیرفته اند، اکثریت با اخبارگرایان است.(اعم از اصحاب حدیث در سده های نخست و اخباریان متاخر و در اهل سنت حشویه و اهل حدیث)
2. تنها دلیلی که برای اثبات تنقیص قرآن بدان استدلال شده، روایات است.
ادامه دارد...