جواب اجمالی: 

طبق نظر علمای جهان اسلام، حکومت امیرالمؤمنین علی(ع) بر حق بوده است و کسانی که بر علیه او قیام نمودند یاغی و بر باطل بوده‌اند. معاویه بن ابی سفیان به عنوان یکی از استانداران حکومت اسلامی، می‌بایست با امام علی (ع) بیعت می‌کرد ولی وی از این کار خودداری نمود و امام علی(ع) نیز بر حسب وظیفه و برای وحدت جهان اسلام، با او به جنگ پرداخت. 

جواب تفصیلی: 

علمای جهان اسلام اتفاق دارند که حکومت و خلافت امیر المؤمنین امام علی (ع) بر حق بوده است و کسانی که برعلیه آن حضرت به جنگ پرداختند یاغی و بر باطل بوده‌اند زیرا بسیاری از بزرگان و صحابه با امام علی (ع) بیعت کردند و این دلالت بر قانونی بودن خلافت آن حضرت دارد، طبری در تاریخ خود نقل می‌کند که: «وقتی عثمان کشته شد، مهاجرین و انصار که در میان آنها طلحه و زبیر هم بودند، اطراف امام علی (ع) اجتماع کردند و با او بیعت نمودند و...[1]» 

معاویه از سوی خلیفه دوم به استانداری شام انتخاب و سپس به وسیله خلیفه سوم در سمت خود ابقاء شد. این روش ادامه داشت تا اینکه قیام علیه عثمان منجر به قتل وی گردید و پس از بیعت مسلمانان با حضرت علی(ع) ، معاویه که منتظر فرصت بود از این موقعیت استفاده کرد و بر علیه امام زمان خود دست به شورش زد و حاضر نشد با حکومت مرکزی بیعت کند، از این رو امام علی (ع) با او به جنگ برخواست. امام علی (ع) در اولین نامه‌ای  که به معاویه می‌نویسد چنین می‌گوید: «همانا بیعتی که مردم مدینه با من کرده‌اند برای تو نیز که در شام اقامت‌داری الزامی است، چون همان کسان که با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کردند در آنجا بودند و بر همان پایه و روشی که با ایشان بیعت شده بود با من بیعت کرده‌اند. از این رو هیچ فرد را چاره‌ای نیست مگر اینکه بیعت کند»[2] 

ابوحنیفه می‌گوید: «هیچ کس با علی جنگ نکرد مگر این‌که حضرت علی در آن جنگ بر حق بود و...[3]» و محمدبن حسن شیبانی (شاگر ابوحنیفه) در این باره چنین می‌گوید: «اگر معاویه از روی ظلم با علی جنگ نکرده بود در حالی که معاویه ظالم و خروج کننده بر علیه امام بود، ما بسوی جنگ با اهل بغی، هدایت نمی‌شدیم».[4] و سفیان ثوری نیز علی(ع) را در تمام جنگهای خود بر حق می‌داند و دشمنان او را یاغی و ظالم می‌شمارد.[5] 

و ابوبکر رازی، که ازگروه معاویه، به عنوان الفرقة الباغیة یاد می‌کند و می‌گوید: «علی در جنگ با گروه یاغی بر حق است و در این بر حق بودن، احدی مخالفت نکرده است زیرا با علی بزرگان صحابه و اهل بدر همراه بودند و...»[6] 

و حاکم نیشابوری در مستدرک چنین می‌گوید: «اخباری که درباره بیعت بر امیرالمؤمنین علی وارد شده است همه صحیح می‌باشد و ما گواهی می‌دهیم که هر کس با امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب در خلافت او نزاع و جنگ کرد یاغی بود و ابن ادریس و قاضی ابوبکر ابن العربی[7] نیز به این قول اعتراف دارد و...»[8] 

ابومنصور عبدالقاصر بغدادی نیز می‌گوید: «اجماع اهل حق بر صحت امامت علی است، در وقت انتخاب او برای خلافت بعد از قتل عثمان و در جنگ با اهل جمل و اصحاب معاویه، علیu بر حق بود و..»[9] 

و نیز امام الحرمین جوینی[10]، ابوبکر محمد البلاقلانی[11]، علاء‌الدین الکاسانی[12]، یحیی بن شرف النوری شافعی[13]، ابن همام حنفی[14]، ابن تیمیه[15]، ابن قیم جوزید[16]، ابو عبدالله الحنبلی[17]، ابن حجر العسقلانی[18]، محمود عینی[19]، شهاب الخفاجی[20]، شوکانی[21]، ابن حجر الهیثمی[22] و... نقل کرده‌اند که، علیu در جنگ صفین و دیگر جنگهای خود بر حق بوده است و بعضی از این بزرگان برای این قول خود، به روایات و آیات زیادی استدلال کرده‌اند. بعلاوه بودن صحابه و بزرگان اسلام عماریاسر، اویس قرنی، هاشم مرقال، خزیمه ذوالشهادتین،‌عدی بن حاتم، ابوایوب انصاری و... بخصوص اصحاب اهل بدر در رکاب علی(ع) در این جنگ و شهادت عده‌ی از آنها، برای کسی این شک را باقی نمی‌گذارد که امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) در خلافت و جنگ‌های خود بر حق بوده است. 

قرطبی مفسر بزرگ اهل سنت می‌گوید: 

آیه 9 سوره حجرات بر واجب بودن جنگ با گروه باغیه ومعاویه دلالت می‌کند و از قول ابوبکر بن العربی در تفسیر آیه نقل می‌کند که: این آیه دلالت می‌کند بر کسانی که عمار یاسر را به قتل رسانیدند، زیرا پیامبر(ص) فرموده بود که عمار را گروه باغی می‌کشند.»[23] 

الزیلعی نیز می‌گوید: «در جنگ صفین حق با علی بود و دلیل بر این مدعا، قول پیامبر(ص) است که به عمار گفت: تو را گروه باغیه خواهد گشت» و در پایان می‌گوید: «لاخلاف ان عمارا کان مع علی و قتله اصحاب معاویه»[24] ابن ابی الحدید معتزلی نیز در تفسیر نهج‌البلاغه خود می‌گوید: «معاویه فرد فاسق مشهوری بود که از نظر دینی ضعیف بوده و از اسلام منحرف بود و همین طور کسانی که او را یاری کردند مانند عمروبن عاص، و یاغیانی از اهل شام که از آنها پیروی کردند و...»[25] 

پیامبر اکرم(ص) فرمودند که: کسی که علیu را سب کند، مرا سب کرده است و کسی که مرا سب کند خداوند را سب کرده است.[26] 

و این در حالی است که معاویه به اتباع خود دستور دشنام و سب علی(ع) را داده بود و اتباع معاویه این را یک فرضیه می‌دانستند که بدون آن عبادات آنها قبول نمی‌شد...[27] 

امام احمد ابن حنبل در مسند خود از نبی اکرم(ص) نقل می‌کند که فرمودند: «یا علی دوست ندارد تو را مگر مؤمن و با تو دشمن نمی‌باشد مگر منافق»[28] 

ابونعیم نقل می‌کند که: «رسول خدا(ص) به علی(ع) فرمودند: «حربک حربی و سلمک سلمی»[29] این در حالی است که معاویه به نام خون‌خواهی عثمان با علی(ع) جنگ می‌کند و در همان زمان نیز خود را طرفدار اسلام می‌داند. 

و در کنز الدقائق، مناوی نقل می‌کند که: «رسول خداr فرمودند هر زمان معاویه را بر روی منبر من دیدید او را به قتل برسانید.»[30] 

در خاتمه؛ قضاوت را به عهده خوانندگان می‌گذاریم که آیا با تصریح بزرگان اهل سنت و شیعه بر اینکه علی ابن ابیطالب (علیه السلام) بر حسب انجام وظیفه و جهت رشد و متعالی دین مبین اسلام و جلوگیری از فتنه‌ها و... قیام نمودند و همواره به دنبال پیشرفت دین بوده‌اند، آیا این گونه مبارزات، به حق نبوده؟! و آیا حکومت خلفایی که جانشینی پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) را غصب نموده بودند، آیا حکومتشان مشروعیت داشته که مبارزه با آنها، قیام بر علیه حاکم اسلامی محسوب شود؟! 

«والسّلام» 

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

[1] . تاریخ طبری، ابن جریر طبری، دارالکتب الاسلامیه بیروت  جلد 2، ص 696، و تاریخ یعقوبی، ترجمه ابراهیم آیتی، انتشارات علمی و فرهنگی جلد 2، ص 74 . 

[2] . نصربن مزاحم منقری، وقعة صفین،‌ ترجمه اتابکی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ص 41. 

[3] . مناقب ابی حنیفه، للخوارزمی، جلد2، ص 83و84،‌ حیدرآباد. 

[4] . الجواهر المضیئه، طبقات الحنیفه، جلد2، ص 26. 

[5] . حلیة الاولیاء، ابی نعیم، ج7، ص 31. 

[6] . احکام القرآن، ج3، ص 492. 

[7] . احکام القرآن، ج2، ص 224و225، مصر سنه 1331 هـ. 

[8] . مستدرک، حاکم نیشابوری، ج2، ص 463، و معرقه علوم الحدیث، ص 84. 

[9] . اصول دین، از ص 286 تا 292. 

[10] . اارشاد فی اصول الاعتقاد، ص 433. 

[11] . المتهید، ص 229 الی ص 232. 

[12] . بدائع الصنائع ج7، ص 140،‌احکام المرتدین. 

[13] . شرح صحیح مسلم علی هامش ارشاد الساری، ج10، ص 336 و 338. 

[14] . فتح القدیر،‌ج5، ص 461. 

[15] . مجموع فتاوی ابن یتمیه، ج2، ص 251. 

[16] . بدایع الفوائد، ابن قیم جوزیه، ج2، ص 208. 

[17] . الفروع،‌ج3، ص 542 و 543. 

[18] . فتح الباری شرح النجاری، ج12، ص 244. 

[19] . عمده القاری، شرح صحیح بخاری، ج11، ص 346، کتاب الفتن. 

[20] . شرح الشفا، ج2، ص 166، طبع سنه 1326. 

[21] . نیل الاوکار ج7، ص 138. 

[22] . تحفه المحتاج شرح المنهاج للنودی، ج4، ص 110 و112. 

[23] . تفسیر القرطبی، ج16، ص 317. 

[24] . نصب الرایه، الزیلعی، ج4، ص 69. 

[25] . شرح نهج‌البلاغه ، ابن ابی الحدید، ج2، ص 179. 

[26] . مستدرک، حاکم نیشابوری، ج3، ص 121. 

[27] . رجوع شود به شرح نهج‌البلاغه، ابن ابی الحدید در شرح خطبة 57،‌ الغدیر، ج3، ص 102،‌ الصواعق، ابی حجر، ص 33، تهذیب التهذیب،‌ج7، ص 319 و... 

[28] . مسند، الامام احمد حنبل، ج1، ص 95 و 138، خطیب در تاریخ خودش،‌ج4، ص 426. 

[29] . حلیه، ابونعیم، ج4، ص 185. 

[30] . کنوز الدقائق، للمناوی، ص 10،‌ الغدیر،‌ج10، ص 27. 

منبع: www.salam-shia.com