جواب اجمالی:
اولاً: لعن بنیامیه تنها در زیارت عاشورا نیست بلکه در قرآن و و احادیث شیعه و سنی آمده است.
ثانیاً: مراد از بنیامیه کسانی هستند که با پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) به مخالفت پرداختهاند و اغلب بنیامیه اینگونه بودند. ولی تعدادی از آنها مثل خالد بن سعید بن العاص و محمد بن ابیحذیفه از بنیامیه محسوب نمیشوند بلکه از پیروان امام علی و محبیّن آن حضرت بودند.
جواب تفصیلی:
در فقرات زیارت عاشورا این گونه آمده است «لعن الله بنیامیه» یعنی خدا تمام بنیامیه را لعنت کند.
اولاً لعن بنیامیه منحصر به ریارت عاشورا نمیباشد تا خدشهای به اصل این زیارت شریفه وارد شود بلکه احادیث، تاریخ و سیره فریقین مکتب امامت و خلافت نیز آمده است.
ثانیاً: علاوه بر این، لعن و مذمت آنها در قرآن کریم نیز آمده است:
1ـ سوره اسراء: « و ما جعلنا الرؤیا التی اریناک الا فتنةً للناس و الشجرة الملعونه فیالقرآن و نخوفهم فما یزید الا طغیاناً کبیراً»[1].
ابتدا نظرات مفسرین اهل سنت را میآوریم آنگاه به نظر مفسرین مکتب امامت میپردازیم:
از مفسران و دانشمندان اهل سنت؛ فخر رازی، آلوسی، سمعانی و قنوجی و بخاری در تفسیر این آیه نقل کردهاند که پیامبر اکرم r در خواب دید، بنیامیه مانند بوزینگاه از منبر او بالا میروند و از این مطلب خیلی ناراحت شد و فرمود: «بنیامیه شجره ملعونه هستند».[2]
از جمله مفسران شیعه که گفتهاند: منظور از شجره ملعونه در قرآن بنیامیه میباشند عبارتند از: شیخ طوسی، طبرسی، صاحب منهج الصادقین، شبّر و علامه طباطبایی و... .
2ـ سوره ابراهیم: «الم تر الی الذین بدّلوا نعمة الله کفراً و احلّوا قومهم دارالبوار»[3] تفسیر مجمع البیان در تفسیر این آیه شریفه حدیثی را نقل میکند که در ضمن آن، مصداق این آیه بیان شده است: مردی از حضرت امیرالمؤمنین u درباره این آیه سؤال کرد، حضرت فرمود: «هم الافجران من قریش، بنوامیه و بنوالمغیرة»[4]. یعنی مراد آیه قرآن دو قبیلهاند که فاجرترین قبایل قریش هستند آنها بنیامیه و بنیمغیره میباشند.
همچنین روایتی را محدثان اهل سنت از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل کردهاند به این مضمون که: هلاک و نابودی امت من به دست جوانانی از قریش خواهد بود که بخاری و مسلم آن را به بنیامیه تطبیق کردهاند.[5]
اما لعن در زیارت عاشورا: لعن به معنی طرد و دور نمودن از رحمت است. و لعن خدا به معنی دور ساختن از مقام قرب و تبعید از جوار رحمت الهی است، واژه لعن در قرآن کریم به صورتهای مختلف آمده مثل «لعنهم الله بکفرهم» یعنی«طردهم و ابعدهم من الرحمة»[6] و در زیارت عاشورا هم به همین معنی میباشد«لعن الله بنیامیة قاطبةً» یعنی خدا لعنت کند و از رحمت خود بنیامیه را تماماً دور سازد. ظاهر عبارت حتی با قطع نظر از تأکید و تعمیم به لفظ قاطبه، عام است و شامل تمام بنیامیه میشود و کلمه قاطبه تعمیم آن راتأکید میکند.پس به مقتضای آیه شریفه گذشته و این کلمه اززیارت عاشورا هیچیک از بنیامیه مؤمن نبودهاند.
طرفی یقین داریم که تعدادی از بنیامیه از خوبان و مومنان واقعی و پیروان ولایت اهل بیت (علیهم السلام) بودهاند مثل: خالد بن سعید بن العاص[7] و ابوالعاص بن ربیع که از بیعت با ابیبکر سرباز زدند و با امیرالمؤمنین (علیه السلام) ثابت قدم ماندند.[8]
امامه دختر همین ابوالعاص بعد از رحلت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به وصیت او به همسری حضرت علی u درآمد و یکی دیگر از بنیامیه که از یاران حضرت امیر است، محمد بن ابیحذیفه میباشد که مادر او دختر ابوسفیان بود ولی او از خواص یاران امیرالمؤمنین میباشد و در راه محبت آن جناب رنجها کشد و سالها در زندان معاویه که دایی او بود به سربرد و در نهایت، او با معاویه همراهی نکرد.
پس اکنون در تعاریض بین آیات و متن زیارت عاشورا و روایات با خصوص این افراد چه باید کرد؟
در این مورد باید گفت: مراد از بنیامیه آن گروهی هستند که در جهت غصب خلافت و خاموش کردن نور خدا و انکار ولایت ائمه اطهار (علیهم السلام) همپیمان شده و با شمشیر و زبان، در بعضی و دشمنی اهلبیت همراهی نمودند و از آن جهت که اغلب قریب به اتفاق بنیامیه در این مسیر بودند و بسیار کم بودند کسانی که در جهت مخالفت با پیامبر اسلام r نباشد و به حکم «النادر کالمعدوم» آن تعداد ناچیز نادیده گرفته میشئند. در جهت عکس هم این گونه است در بنیهاشم اکثر به اتفاق موافق با راه پیامبر اکرمr بودند و کسانی همچون ابولهب وجود داشتند که در روش از بنیهاشم جدا محسوب شده و مخالف پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بودند.
نکته قابل توجه این است که؛ از آنجا که اغلب بنیامیه در تضاد با حق بودند مورد نص قرار گرفتهاند، نه از آن جهت که از اولاد و فرزندان امیه بودند و این یقینی است که حتی اگر شخصی از بنیهاشم باشد ولی در مسیر مخالفت با ذات ربوبی قدم بردارد، مورد نص الهی قرار میگیرد همانند ابولهب که سوره مسد در شأن او نازل شده است و این قانون اختصاص به زمان گذشته ندارد و در تمام زمانها ساری و جاری است، بدین معنی که حتی در این زمان هم اگر کسی بر عقیده بنیامیه باشد و عمل نماید، مشمول لعن الهی واقع خواهد شد و یا اگر از لحاظ عقیده و عمل، با اهلبیت (علیهم السلام) همراه باشد از پیروان آنان شمرده خواهد شد. و این مطلب از فرمایش مولی الموحدین علی u به خوبی برمیآید که فرمودند: راضی بودن و ناراضی بودن، مردم را در سلک یک امت و گروه جمع میکند، همان گونه که در قبیلة ثمود در جریان کشتن ناقه صالح u قاتل یک نفر بود که آن اشتر را کرد ولی عذاب الهی بر همة آنان نازل شد، چون همه آنان به فعل او راضی بودند.[9] پس ملائک خوب و بد بودن اطاعت و عصیان است نه نژاد و از فلان قوم و قبیله بودن چنان که خداوند متعال، خطاب به حضرت نوح (علیهم السلام) که تقاضای نجات پسر معصیت کارش را نمود با عتاب میفرماید: «انه لیس من اهلک انه عمل غیر صالح …» وحضرت رضا u به حسن بنجهم فرمودند: «او واقعاً پسر نوح بود ولکن چون از اطاعت الهی سرباز زد خداوند او را از فرزندی نوح خارج ساخت و همین گونه است که اگر کسی از ما بنیهاشم باشد اطاعت خداوند نکند از ما نیست و توچون اطاعت الهی نمودی از ما اهلبیت خواهی بود، همان گونه که در مورد سلمان فارسی خطاب سلمان منّا اهل البیت صادر شد».
مؤید دیگر از قرآن کریم است که میفرماید: «انما المؤمنون اخوة».[10] یعنی ایمان موجب اخوت میشود و عدم آن موجب قطع اخوت میشود، هر چند برادر امام و فرزند امام باشد.
قضیه برخورد حضرت علی u با برادرشان زید بن موسی بن جعفر معروف است که او خدمت آن حضرت رسید و سلام کرد، حضرت جواب سلام او را ندادند، عرض کرد: من پس پدرتان هستم چرا جواب سلام مرا نمیدهید؟ حضرت پاسخ دادند تا زمانی برادر من هستی که اطاعت الهی داشته باشی و چون عصیان الهی کردی دیگر بین من و تو برادری نخواهد بود.[11]
مؤید دیگر، فردی است از بنیامیه به نام سعد بن عبد الملک که از اولاد مروان است و امام باقر u به او لقب سعدالخیر دادند. روزی سعد بر آنحضرت وارد شد در حالی که همچون مادر فرزند از دست داده گریه میکرد، حضرت از او علی گریه را جویا شدند پاسخ داد: چگونه گریه نکنم و حال این که من از شجره ملعونه هستم، حضرت به او فرمودند: تو از بنیامیه نیستی تو از ما هستی تو مگر قرآن نخواندی و این آیه شریفه را نشنیدی که از قول حضرت ابراهیم حکایت میکند که فرمود «فمن تبعنی فانه منی»[12] آن که از من پیروی کند از من است.[13]
در نتیجه این که؛ اگر مراد از بنیامیه؛ آن گروهی باشد که در جهت غصب خلافت اهلبیت (علیهم السلام) حرکت کردهاند، خروج امثال خالد بن العاص، محمد بن ابی حذیفه و … خروج تخصصی خواهد بود، یعنی داخل بنی امیه نبودهاند تا گفته شود به چه دلیل استثنا شدهاند و اگر خروج تخصصی را هم نپذیریم، آیه شریفه و فقره زیارت عاشورا به این روایات مذکور، تخصیص خورده است و از این قبیل در قرآن زیاد است.
«والسّلام»
--------------------------------------------------------------------------------
[1]- آیة 60، سورة اسراء.
[2]ـ فخر رازی التفسیر، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 7، ص 360، 361، و آلوسی بغدادی، تفسیر روح المعانی، دار احیاء التراث العربی بیروت، ط 4، 1405 هـ، ج 15، ص 107، سمعانی، تفسیر القرآن الکریم، تحقیق ابیتمیم و ابیبلال، دارالوطن ریاض، 1418 هـ، ج 3، ص 254، قنوجی بخاری، فتح البیان، مکتبه العصریه، بیروت، ط دوم، 1415 هـ، ج 7، ص 415.
[3] ـ سوره ابراهیم، آیه 28.
[4]- شیخ طبرسی، مجمع البیان، دارالمعرفه، بیروت، ج 6، 5، ص 483.
[5]ـ صحیح بخاری، بیت الافکار الدولیه، ریاض، 1419، ص 1350، کتاب الفتن باب 3 حدیث 7058، 3604، 3605، و صحیح مسلم، دارالکتب العلمیه، بیروت، ط اول، 1411 هـ، کتاب الفتن باب 18، حدیث 2917.
[6]ـ شفاء الصدور، همان، ص 355.
[7]ـ او از جمله دوازده نفری است که بر ابوبکر اعتراض نمودند، هنگامی که ابوبکر بر منبر پیامبر r قرار گرفت خالد بن سعید بن العاص اولین نفر از معترضین بود.
[8]- طبرسی، احتجاج، مؤسسه اعلمی بیروت، تحقیق سید محمد باقر موسوی خراسانی، 1401 هـ، ص 76، 79.
[9]ـ آیت الله مشکینی، قصار الجمل، ج 1، ص 253، باب الرضا بالظلم.
[10]ـ سوره حجرات، آیه 10.
[11]ـ علامه مجلسی، بحار الانوار، طبع بیروت، ج 49، ص 221.
[12]ـ سوره ابراهیم، آیه 36.
[13]ـ شیخ مفید، اختصاص، مؤسسه الاعلمی، بیروت، تحقیق علیاکبر غفاری، 1402، ص 85.
منبع: www.salam-shia.com