جواب اجمالی: 

روایاتی مبنی بر ازدواج ام‌کلثوم با عمر نقل شده که با توجه به شبهات موجود در این روایات و ضعف سند و دلالت آنها، مشخص می‌گردد که این روایات جعلی است و قدرت اثبات موضوع را ندارند و صرفاً یک نقل تاریخی است، که از دوران اموی و عباسی به جای مانده است. علاوه بر این، ازدواج عمر با ام‌ّکلثوم بر مبنای این روایات، شرافتی را برای عمر به اثبات نمی‌رساند، بلکه مایة سرافکندگی اوست. 

جواب تفصیلی: 

دربارة ازدواج عمر با ام‌ّکلثوم نظرات و اقوال متفاوتی وجود دارد، به گونه‌ای که با اختلاف موجود نمی‌توان موضوعی را اثبات یا نفی نمود. در این نوشته سعی شده است به طور اجمال این موضوع مورد بررسی قرار گیرد. 

1ـ از نظر علمای شیعه روایات غیر متواتر کاربردی نداشته و استفاده از آن قابل قبول نیست. شهید ثانی رحمة الله علیه، پس از یادآوری این نکته که شناختن تفصیلی برزخ و معاد لازم نیست، می‌نویسد: « امّا ورد عنه ـ (ص) ـ فی ذلک من طریق الآحاد، فلا یجب التصدیق به مطلقاً و ان کان طریقه صحیحاً، لانّ الخبر الواحد الظنّی، قد اختلف فی جواز العمل به فی الاحکام الشرعیه الظنیّه، فکیف بالاحکام الاعتقادیه»[1]یعنی: « روایاتی که از پیامبر (ص) در رابطه با توضیح مسایل معاد  و برزخ آمده و به مرحلة اطمینان نرسیده ـ خبر واحد ـ مطلقاً لازم نیست آن را بپذیریم، اگر چه با سند صحیح نقل شده باشد؛ زیرا خبر واحد ظنّی است، با اینکه عمل به خبر واحد در احکام شرعی مورد اختلاف می‌باشد، پس چگونه می‌توانیم در مسایل اعتقادی برای آن ارزشی قائل باشیم؟!» 

پس در نتیجه، چنانچه صحت اخبار در اعتقادات ثابت نگردد، هیچ ضربه‌ای به دین وارد نمی‌شود. 

ازدواج عمر با ام‌ّکلثوم نیز از این موارد است، یعنی اگر صحّت آن ثابت نشود، هیچ ضربه‌ای به دین وارد نمی‌شود. 

روایاتی که اثبات کنندة ازدواج عمر با ام‌ّکلثوم می‌باشد، متواتر نبوده، بلکه ضعیف یا مرسل هستند.[2]علاوه بر ضعف سند، این روایات دچار ابهامات و تناقضاتی است که آنها را از لحاظ محتوا، غیر قابل اعتماد می‌گرداند. از جملة این موارد اینکه: ابن حجر در الاصابه[3] و ابن قتیبه در المعارف[4] و ابن اثیر در اسد الغابه[5] برای ام‌ّکلثوم سه شوهر دیگر پس از هلاکت عمر ذکر کرده‌اند، که یکی از آنها « عون بن جعفر» بوده است؛ و حال آنکه همین ابن حجر در کتاب الاصابه و ابن اثیر در اسد الغابة نوشته‌اند: عون بن جعفر در جنگ شوشتر به شهادت رسید، و این جنگ در زمان عمر به وقوع پیوست.[6] ابن اثیر در الکامل می‌نویسد: فتح شوشتر در سال 17 هجری بوده است[7] و بعضی سال 16و بعضی سال 19 هم گفته‌اند، و ذهبی در تاریخ الاسلام ـ عهد الخلفاء الراشدین ـ این فتح را در سال 18 هجری می‌داند. [8] بنابراین شهادت عون در سال 16 یا 17 یا 18 یا 19 هجری و در زمان عمر بوده است، در حالیکه تاریخ ازدواج عمر با ام‌ّکلثوم را ابن اثیر در الکامل و ذهبی در تاریخ الاسلام، سال 17 هجری نوشته‌اند؛[9] و قتل عمر در سال 23 هجری واقع شده است.[10] 

نتیجه این‌که، چطور ممکن است اولین ازدواج ام‌ّکلثوم در سال 17 هجری با عمر واقع شده باشد و عمر تا اواخر سال 23 هجری زنده باشد و سپس با عون بن جعفر که در سال 17 هجری در جریان فتح شوشتر به شهادت رسیده است، ازدواج کند؟! 

3ـ بدون شک، اثبات این ازدواج به نفع خلیفة دوّم و اهل تسنن نخواهد بود، زیرا نگاهی ساده به کیفیت این ازدواج در کتب اهل تسنّن مثل الاصابة و اسدالغابة و الاستیعاب و دیگر کتب، کافی است که آنها را غرق در خجالت و شرمندگی سازد، زیرا در این کتب آمده است: حضرت علی (ع) ام‌ّکلثوم را به خانة عمر فرستاد، عمر کاری کرد که مایة شرمساری است،  «فکشف عن ساقها» یعنی: « پوشش را ازپاهای ام‌ّکلثوم برداشت» و ام‌ّکلثوم گفت: « اگر امیرالمؤمنین نبودی، چشمانت را کور می کردم.»[11] در روایت دیگری آمده است: « ام‌ّکلثوم پس از این بی‌ادبی با ناراحتی شدید از منزل عمر خارج شده و به پدرش خبر داد و عرضه داشت: چرا مرا پیش این پیرمرد زشت کردار فرستادی؟! علی (ع) فرمود او شوهر تو است»[12]. 

ناگفته پیدا و معلوم است، کسی که 57 یا 59 سال سن دارد، چقدر باید بی‌تقوا باشد که با دختر بچه‌ای تقریباً 7 ساله یا کوچکتر، بدون اجرای صیغه عقد، چنین جسارتی نماید، چنانکه ابن حجر تولد ام کلثوم را قبل از وفات پیامبر (ص) دانسته است و این عبارت نشان می‌دهد که ام‌ّکلثوم در هنگام وفات پیامبرچند روز و یا حداکثر چند ماه بیشتر نداشته است[13]و در سال 17 هجری حداکثر 7 سال داشته است. آیا می‌شود این را ا ز اعتبارات خلیفه دوّم دانست؟!! مسلماً هیچ عاقلی به چنین مواردی افتخار نخوهد کرد. 

4ـ بدون شک، این روایات برای تضعیف شخصیت اهل بیت (علیهم السلام) ساخته شده است. قبل از آنکه، به جسارتهای اموی و عباسی ـ که مسئول ساختن این اخبار زشت می‌باشند ـ اشاره کنیم، لازم است به یک روایت دیگر اشاره‌ای داشته باشیم؛ مضمون آن روایت به اختصار چنین است: « پس از مرگ عمر، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) به منزل « ام‌ّکلثوم » رفته و به او پیشنهاد ازدواج دوّم نمودند، تا با یکی از سران عرب ازدواج کرده و به دنیای بهتری قدم بگذارد و تسلیم خواسته‌های امیرالمؤمنین علی (ع) نشود، که در آن صورت، حضرت علی (ع) او را به ازدواج یکی از فقرا در خواهد آورد. ناگاه امیرالمؤمنین (ع) داخل شده و از ام‌ّکلثوم خواست، اختیار ازدواجش را به دست او بسپارد. ام‌ّکلثوم گفت: من دوست دارم در ازدواج، مثل همة زنهای دیگر به رفاه و آسایش برسم، اجازه بده فکر کنم. امیرالمؤمنین (ع)  فرمود: به خدا قسم با این دو ـ امام حسن و امام حسین (ع) ـ صحبت نخواهم کرد، مگر اجازه دهی تو را به ازدواج هر کسی که دوست داشتم، دربیاورم. امام حسن (ع) و امام حسین (ع) ام‌ّکلثوم را تشویق کردند که دیگر مقاومت نکند. ام‌ّکلثوم هم تسلیم شد و امیرالمؤمنین (ع) او را به عقد عون بن جعفر درآورد.»[14] اکنون به جسارتهای ضمنی امویها و عباسی‌ها توجه فرمایید: 

الف ـ روایتی که قبلاً از استیعاب و الاصابة نقل شد که: «وقتی ام‌ّکلثوم مسألة بی ادبی عمر نسبت به خودش را برای پدرش بیان کرد، امام جواب فرمود: او شوهر تو است»، یعنی، چون در آینده با عقد رسمی شوهر تو خواهد شد، جسارتش عیبی نداشته است. سئوال ما این است که اگر این نسبت را به یک فرد عادی با غیرت بدهند، چه خواهد کرد که چنین بی‌حرمتی به ناموس او شده است، آیا به شدّت عصبانی نخواهد شد؟! چه رسد به شخصی مثل امیرالمؤمنین علی (ع) . 

ب ـ مهریة ام‌ّکلثوم را چهل هزار درهم نوشته‌اند.[15] و این با رضایت امیرالمؤمنین (ع) بوده است. بدین معنا که با توجه استحباب بیشتر نبودن مهریه از 500 درهم و اینکه مهریة زنهای پیامبر (ص) از این مقدار تجاوز نکرده است[16]، امّا امیرالمؤمنین علی (ع) و دخترش و فرزندانش ـ العیاذ بالله ـ به خاطر پول پرستی، حاضر شدند این دستور مهم را زیر پا بگذارند!! و در روایتی که اخیراً به آن اشاره شد، این نسبت زشت با توضیح بیشتر، تعقیب شده است. 

ج ـ بدون تردید، بهتر است در ازدواج، رضایت دختر جلب شود و از استبداد پرهیز گردد، به خصوص آنکه دختر 7 ساله و داماد 57 یا 59 ساله باشد و اینکه شخصی مثل امیرالمؤمنین (ع) ، ام‌ّکلثوم را از روی خودخواهی و استبداد در جریان این امر قرار ندهد، چگونه قابل دفاع خواهد بود؟! 

نتیجه اینکه؛ روایاتی که این این جریان را نقل کرده‌اند ضعیف السند و الدلاله بوده و جعلی هستند که قدرت اثبات این موضوع را ندارند و این واقعه صرفا یک نقل تاریخی می‌باشد که هدف آن تضعیف شخصیت ائمه اطهار (علیهم السلام) می‌باشد. 

«والسّلام» 

منبع: www.salam-shia.com 



--------------------------------------------------------------------------------

[1] - شهید ثانی، المقاصد العلیّه، به نقل از فرائد الاصول، ص 274 . 

[2] - برای شناخت ضعف سند به کتاب « اقحام الاعداء‌ و الخصوم بتکذیب ما افتروه علی سیدتنا ام‌ّکلثوم، تألیف علامه سید ناصر حسین موسوی هندی مراجعه شود. 

[3] - ابن حجر، الاصابه، ج 4، ص 492 . 

[4] - ابن قتیبه دینوری، المعارف، ص 122 . 

[5] - ابن اثیر ، اسد الغابه، ج 5، ص 615 . 

[6] - ابن حجر، الاصابه، ج 3، ص 44 و ابن اثیر، اسد الغابه، ج 4، ص 157 . 

[7] - ابن اثیر در الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 545 . 

[8] - ذهبی، تاریخ الاسلام، (عهد الخلفاء الراشدین)، ج 3، ص 169 . 

[9] - ابن اثیر، همان، ص 537 ، و ذهبی، همان، ص 166 . 

[10] - ابن اثیر، اسدالغابه، ج 4، ص 77 . 

[11] - ابن حجر، الاصابة، ج 4، ص 492، و قرطبی، الاستیعاب، ج 4، ص 491 . 

[12] - قرطبی، الاستیعاب، ج 4، ص 490، و ابن اثیر، اسدالغابة، ج 5، ص 614 . 

[13] - الاصابة ، ص 468 . 

[14] - ابن حجر، الاصابة، ج 4، ص 492، ابن اثیر، اسدالغابة، ج 5، ص 516 . 

[15] - الاصابه، ج 4، ص 492 ، اسد الغابة، ج 5، ص 615، الاستیعاب، ج 4، ص 491 . 

[16] - بیهقی، سنن بیهقی، ج 7، ص 233 .