اولا اگر فلسفه درست است پس روایاتی که علیه فلسفه داریم چه؟
ثانیا مگر نه این است که فلسفه به ذات خداوند می پردازد و تحقیق و فکر کردن در این باب انسان را به گمراهی میکشاند ،
ثالثا اگر امام خمینی باب فلسفه را در حکومت اسلامی باز کردند پس این اشعار چه معنی میدهد:

با فلسفه ره به سوی او نتوان یافت با چشم علیل کوی او نتوان یافت
این فلسفه را بهل که با شهپر عشق اشراق جمیل روی او نتوان یافت [۱]
***
فاطی که به علم فلسفه می نازد بر علم دگر به آشکارا تازد
ترسم که در این حجاب اکبر آخر غافل شود و هستی خود را بازد [۲]
***
فاطی که فنون فلسفه می خواند از فلسفه فاء و لام و سین می داند
امید من آن است که با نور خدا خود را ز حجاب فلسفه برهاند
***
آنانکه به علم فلسفه می نازند بر علم دگر به آشکارا تازند
ترسم که در این حجاب اکبر آخر سرگرم شوند و خویشتن را بازند [۳]
***
فاطی که به قول خویش اهل نظر است در فلسفه کوششش بسی بیشتر است
باشد که به خود آید و بیدار شود داند که چراغ فطرانش در خطر است [۴]
***
علمی که جز اصطلاح و الفاظ نبود جز تیرگی و حجاب چیزی نفرود
هر چند تو حکمت الهی خوانیش راهی به سوی کعبه عاشق ننمود [۵]

—————————
[۱] دیوان اشعار ص۲۰۲
[۲] دیوان اشعار، ص۲۰۴
[۳] دیوان اشعار، ص۲۰۹
[۴] همان ص۱۹۴
[۵] همان ص۲۱۲


پاسخ:

۱) روایاتی هم در مدح فلسفه و فیلسوفان داریم مانند ان ارسطاطالیس کاد ان یکون نبیا. البته بنده نمی گویم این روایت صحیح است و آن کذب؛ اما در روایات باید دقیقا همه جوانب را دید.
۲) فلسفه به ذات خدا نمی پردازد و همه فیلسوفان تصریح کرده اند که درک ذات بما انه ذات ممکن نیست اما به شناخت خدا می پردازد و این مطلبی است که مورد تاکید فراوان روایات است که کتاب توحید صدوق پر است از روایات در شناخت خداوند. به تعبیر شهید مطهری در مقدمه ج۵ اصول فلسفه و روش رئالیسم، این روایات معارفی را گفته اند که بفهمیم یا گفته اند که فقط بشنویم و نفهمیم. یکی از کارکردهای فلسفه این است که فهم را عمیق کند که این روایات را بهتر بفهمد. البته همانند هر اقدام بشر غیرمعصوم، این تقلای فلسفه با خطاهایی توام است اما مگر کسانی که فلسفه نخوانده اند در فهم کلام معصوم دچار خطا نمی شوند؟
۳) خود امام خمینی تدریس فلسفه داشت پس اشعارش را باید با توجه به سیره خودش فهمید. آنچه من می فهمم این است که اگر کسی خیال کند با صرف بحث فلسفی راه به خدا می گشاید باید به او گفت زهی خیال باطل. ظاهرا فاطمه (عروس امام) چنین خیال باطلی داشته یا در معرض آن بوده و امام این را مذمت کرده است. به تعابیر اشعار خوب دقت کنید:
فاطی که به علم فلسفه می نازد بر علم دگر به آشکارا تازد

آنانکه به علم فلسفه می نازند بر علم دگر به آشکارا تازند

***
فاطی که به قول خویش اهل نظر است در فلسفه کوششش بسی بیشتر است

علمی که جز اصطلاح و الفاظ نبود جز تیرگی و حجاب چیزی نفرود

همه اینها ماندن در الفاظ و ترجیح آن بر سیر و سلوک را مذمت می کند نه فلسفه را مطلقا

منبع: www.souzanchi.ir