براهین ناسازگاری صفات الهی (به انگلیسی: Incompatible-properties arguments) گروهی از براهین اثبات عدم وجود خدا هستند که وجود موجودی با صفات و ویژگی‌های خدا را رد می‌کنند.

براهین ناسازگاری صفات الهی نیز خدا را با تعاریف رایجی که از او وجود دارد، یک موجود متناقض می‌نامند و بر این اساس خدا را ممتنع الوجود می خوانند.


برای امتناع جمع کمال مطلق و خالقیت در یک موجود

  1. اگر خدا وجود داشته باشد، او کمال مطلق است.
  2. اگر خدا وجود داشته باشد، او خالق جهان است.
  3. یک وجود کامل مطلق، هیچ علاقه و خواسته‌ای ندارد.
  4. هر وجودی که جهان را خلق کرده باشد، لزوما علاقه و خواسته‌ای داشته‌است.
  5. بنابراین، یک موجود مطلقا کامل نمی‌توانسته جهان را خلق کرده باشد.
  6. نتیجتا، وجود خدا ناممکن است.

توضیحی در رد استدلال

گزاره ی ۴ نادرست می باشد و تنها وقتی صادق است که در باب موجودی ناکامل مثل انسان باشد. وجود کامل نیازی به دلیل و برهان برای عملش ندارد چون اگر نیاز داشته باشد ناقص است. به نظر می رسد که اولین بار این توضیح توسط عبدالله جوادی آملی شرح داده شده باشد.


برای امتناع قدرت مطلق یک موجود

آیا یک وجود قادر مطلق می‌تواند سنگی بسازد آن چنان سنگین که خودش نتواند آن را بلند کند؟

اگر نمی‌تواند؛ قادر مطلق نیست.
اگر می‌تواند؛ چون نمی‌تواند آن را بلند کند؛ قادر مطلق نیست.

این پارادوکس معمولاً جهت تبیین نامحتملی وجود خدای قادر مطلق کاربرد دارد.

تقریرهای مشابه

آیا خدا می‌تواند:

  • همهٔ دنیا را در یک تخم مرغ قرار دهد، بدون بزرگ کردن تخم مرغ یا کوچک کردن دنیا؟
  • موجودی دیگر درست مثل خودش خلق کند؟
  • خودش را نابود کند؟
  • من را خدا کند؟[۲][۱]

برای امتناع علم مطلق یک موجود

این استدلال یک از استدلالهای منطقی علیه وجود خدا است که نخستین بار توسط پاتریک گریم ارائه شده است و در کتب فلسفه دین به استدلال گریم شهرت یافته است

برهان مورد بحث درصدد نشان دادن آن است که به دلیل اینکه دانستن تمام حقایق از لحاظ منطقی محال است، موجود عالم مطلقی نمیتواند وجود داشته باشد، و چون خدا بنا به تعریف عالم مطلق است وجودش منطقا محال است.

  1. اگر خدا وجود داشته باشد آنگاه خدا عالم مطلق است (بنابه تعریف خدا).
  2. یک موجود عالم مطلق باید تمام اجزاء مجموعه تمام حقایق هستی را بداند. (بنابه تعریف خدا و تعریف مجموعه حقایق هستی).
  3. علم به تمام اجزاء مجموعه تمام حقایق هستی محال است. (بنابه قضیه کانتور).
  4. وجود عالم مطلق محال است. (نتیجه از 3).
  5. وجود خدا محال است. (نتیجه از 4 و 1).
  6. خدا وجود ندارد. (نتیجه از 5).

قضیه مجموعه توانی کانتور:

برای هر مجموعه X، قوت مجموعه توانی X بزرگتر از قوت مجموعه X است.

برای امتناع جمع قدرت مطلق و علم مطلق در یک موجود

بی زمانی و غایتمندی

به تصریح جان سوا:

۱. اگر جهان علت رخداد چیزهاست، علت آن علت چیست؟ هیچ‌کس/هیچ‌چیز. این منطقا پذیرفتنی است.

۲. علت آن علت کی روی داده است؟ تنها پاسخ منطقا پذیرفتنی «هیچ‌وقت» خواهد بود. زیرا اگر علت جهان در یک زمان خاص روی داده باشد، آن جهان بی‌زمان نخواهد بود.

پاسخ این مسئله در علت قرار دادن خدا برای آن علت نهفته است. زیرا در آن صورت ما باید همان پرسش را دربارهٔ خدا بپرسیم. پس ما باید درک کنیم که تنها توضیح منطقی اینست که علت و اثر «نمودهای حواس» هستند که انسان‌ها به عنوان موجودات محدود در زمان و مکان تجربه می‌کنند، اما از نظر یک مرجع بی‌زمان هیچ‌چیز واقعا اتفاق نمی‌افتد، پس آن جهان خالی از علت و در نتیجه اثر است. آن جهان فقط وجود دارد.[۱]

اطلاق و محدودیت موجود

برخی چنین گفته اند که لازمه وجود محدودیت است نه اطلاق به گونه ای که حدود و صفات و کیفیات شی مورد بحث مشخص شده باشد. اما چون مطلق بودن با تعیین حدود در تناقض قرار دارد. بنابراین وجود داشتن خداوند مطلق ناممکن است.

پانویس

  1. Processes and Causality by John F. Sowa, retrieved Jun. 1, 2010.