جواب اجمالی: 


این روایت منافی با اعتقاد شیعه بر مصونیت قرآن نسیت. زیرا: اولاً: نقل حدیث اعم از اعتقاد به آن است. ثانیاً: در نسخة دیگر هفت هزار آیه ذکر شده که مرادتقریبی آن است. ثالثاً: به فرض صحّت سندی، می‌توان آن روایت را همانند مرحوم صدوق بر تعداد تمام آن‌چه بر پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ وحی شده، اعم از قرآنی و غیر قرآنی حمل کرد. والا به مقتضای روایاتی که مرحوم کلینی نقل کرده آن‌را به جهت مخالفت با قرآن کنار می‌گذاریم. همانطور که در مورد روایات اهل سنّت که دال بر تحریفند، همین کار را می‌توان کرد. 


جواب تفصیلی: 


این روایت منافاتی با اعتقاد شیعه بر عدم تحریف قرآن ندارد. زیرا: اولاً: نقل حدیث در یک کتاب اعم از اعتقاد به مضمون آن است و حتّی حاکی از اعتقاد مؤلف آن به مضمون تمام روایاتی که نقل کرده نمی‌باشد. چه رسد به دیگران، چنان‌که اهل سنّت افرادی چون جلال‌الدین سیوطی را به دلیل نقل روایات فراوان دال بر تحریف[1] قائل به تحریف نمی‌دانندـ با این‌که او از قول پسر عمر نقل می‌کند که گفت: «کسی از شما نگوید کل قرآن را گرفتم بلکه بگوید مقداری را که ظاهر است گرفتم. چه می‌دانید کل قرآن چقدر است؟ قطعاً بسیاری از آن نابود شده است.»[2] و باز از قول عمر ـ خلیفه دوّم ـ نقل می‌کند که گفت: «القرآن الف الف حرف و ...»[3] قرآن یک میلیون حرف است. ثانیاً: مرحوم کلینی روایاتی را در مورد عدم تحریف قرآن نیز آورده است مانند این‌که: امام باقر ـ علیه السّلام ـ در نامه خود به ابی سعد الخیر چنین نوشته‌اند: «و کان من نبذهم الکتاب ان اقاموا حروفه و حرفوا حدوده فهم یرونه و لایرعونه ...»[4] یعنی: پشت‌سر انداختن کتاب، توسط آنان به این است که حروفش را به یاد داشتند، ولی حدودش را تحریف کردند. این‌ها کتاب را روایت می‌کنند، ولی رعایتش نمی‌کنند.» 


ثالثاً: در نسخة دیگر به اعتراف  محدث نوری تعداد آیات قرآن به جای هفده هزار، هفت‌ هزار ضبط شده است که مرحوم فیض در وافی، رقم هفت هزار را از روی آن نسخه نوشته است که عدد آیات قرآن نزدیک‌تر است. که یک نوع رُند کردن (تکمیل کردن عدد و حذف رقم خرد آن) می‌باشد که در عرف پذیرفته شده است. پس هم‌چنان‌که مرحوم شعرانی معتقدند احتمالاً در اثر اشتباه نُساخ رقم هفده هزار ضبط شده است.[5]  به فرض معتبر بودن این روایت از جهت سند، نمی‌توان به ظاهر آن ملتزم شد، بلکه می‌توان آن را بر عدد تمام آن‌چه بر پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ وحی شده ـ اعم از قرآنی و غیر قرآنی مانند احادیث قدسی، حمل بنمائیم چنان‌که طبق نقل بعضی از محققان، مرحوم شیخ صدوق به آن معتقد است.[6] و در غیر این صورت به مقتضای عمل به روایاتی که مرحوم کلینی آورده‌ که مضمون آن‌ها لزوم کنار زدن احادیث مخالف قرآن می‌باشد.[7] این روایت را هم به دور می‌اندازیم. چرا که با آیة «انا نحن نزلنا الذکروانا له لحافظون»[8] بیان‌گر وعده خدا بر حفظ قرآن از تحریف است؛ مخالفت دارد. هم‌چنین روایاتی هم که در منابع اهل سنّت آمده و دلالت به تحریف قرآن دارند.[9] به همان دلیل مردود می‌باشند. هرچند از نظر سندی محکم باشند. 


«والسّلام» 

منبع: www.salam-shia.com 


--------------------------------------------------------------------------------


[1]ـ  ر.ک: جلال‌الدین، عبدالرحمن، السیوطی، الدر المنثور، (قم: کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی، بی نوبت چاپ، 1404 هـ. ق)، ج 1، ص 104ـ 106، همو، الاتقان، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم،(منشورات الرضی، بیدار، چاپ دوم 1363)، ج 3، ص 81ـ87. 


[2] ـ جلال الدین، عبدالرحمن، السیوطی، الاتقان، تعلیق و تحقیق الدکتور مصطفی، دیب البغاء (بیروت: دار ابن کثیر، چاپ دوّم، 1414 هـ.ق) ج 2، ص 717ـ 718، همو،  الدر المنصور، پیشین، ص 106. 


[3] ـ جلال الدین، عبدالرحمن، السیوطی، الاتقان، تعلیق و تحقیق الدکتور مصطفی، دیب البغاء، پیشین، ج 1، ص 220. 


[4] ـ محمد بن یعقوب، کلینی، الروضة من الکافی، با ترجمه و شرح سید هاشم رسولی محلاتی، (تهران: علمیه اسلامیه، بی‌نوبت چاپ بی‌تا)، ج 1، ص 76. 


[5] ـ ر.ک: آیت الله محمّد هادی، معرفت، صیانة القرآن من التحریف، (قم: مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ دوّم، 1418 هـ.ق)، ص 265ـ 264. 


[6] ـ ر.ک: الدکتور فتح الله، المحمدی (نجارزادگان)، سلامة القرآن من التحریف، (تهران: پیام آزادی، چاپ اوّل، 1420 هـ.ق)، ج 1، ص 85. 


[7] ـ ر.ک: محمّد بن یعقوب، کلینی، اصول کافی، پیشین ج 1، ص 89 ـ 88. 


[8] ـ سورة حجر، آیة 9. 


[9] ـ بخاری، صحیح النجاری بشرح الکرمانی، (بیروت: احیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1400 هـ.ق)، ج 23، ص 214؛ مسلم بن الحجاج القشیری النیشابوری، صحیح مسلم، (بیروت: احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1375هـ.ق) ج 3، ص 1317؛محمد بن عبدالله، الزرکشی، البرهان فی علوم القرآن، تحقیق محمد ابوالفضل، ابراهیم، (بیروت: دار المعرفه، چاپ دوم، بی‌تا) ج 2، ص 37ـ 35؛ جلال الدین، عبدالرحمن، السیوطی، الدار المنثور، پیشین، 106 ـ 104، همو، الاتقان، تحقیق و تعلیق، الدکتور مصطفی دیب البغاء، پیشین.