توهین به شخص غیر از توهین به عقیده است؛ و اگر بتوان حکمی از عقل و وجدان یافت در مورد توهین به خود شخص است. عقیده به خودی خود و به صرف اینکه مورد اعتقاد عده‌ای قرار گرفته احترام (=حرمت) پیدا نمی‌کند؛ بلکه عقیده‌ای حرمت و احترام دارد که عقیده حق باشد نه عقیده باطل. (دقت شود). ممکن است بگویید تشخیص حق و باطل بسیار دشوار است و محل اختلاف است، اما این غیر از مانحن فیه است. اگر اثبات شد عقیده‌ای باطل است، احترامش لازم نیست. (تفصیل بحث در مقاله آزادی فکر و عقیده از شهید مطهری در کتاب پیرامون جمهوری اسلامی)

ثانیا توهین به هر شخص هم به صرف اینکه او یک شخص است، مذموم نیست، بلکه از آن جهت که او یک انسان (و دارای انسانیت) است، احترام دارد؛ لذا اگر کسی انسانیت را زیرپا گذاشت (مانند صدام و شمر) احترامش لازم نیست و حرمت ندارد.

با این دو مقدمه باید بررسی شود که حکم عقل در مورد توهین به اعتقاد کسی که انسانیت دارد و خودش هم اعتقادش را حق می‌داند اما واقعا اعتقادش باطل است، چیست؟ به نظر می‌رسد در اینجا توهین مجاز نیست، نه از باب احترام به عقیده خود وی، بلکه از باب اینکه این توهین اثر روانشناختی منفی بر وی می‌گذارد و او را به موضعگیری وادار می‌کند و این موضعگیری وضعیت وی را در موضع باطل تثبیت می‌کند. این همان مضمون آیه ۱۰۸ سوره انعام است

َولاَ تَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ

و شما مؤمنان به آنان که غیر خدا را مى‏خوانند دشنام مدهید تا مبادا آنها از روى دشمنى و نادانى خدا را دشنام گویند،

منبع: www.souzanchi.ir