جواب اجمالى: 

 بدعت قائم به سه امر است. 

1ـ داخل کردن حکم یا عقیده اى در دین چه به زیادت باشد و یا نقصان. 

2ـ این کار همراه با اشاعه و دعوت و ابلاغ به دیگران باشد نه انجام کارى به تنهائى و پنهانى. 

3ـ هیچ دلیلى خاص یا عامى در دین بر جواز آن دلالت نکند. 

جواب تفصیلى: 

قرآن به عنوان معجزه الهى به دست خاتم انبیاء حضرت محمد (ص) بر مردم عرضه شد که جامع تمام ابعاد و شئون زندگى انسان است، ولى چون قرآن به صورت کلى به بیان مطالب پرداخته و داراى متشابهات زیادى است، پیامبر اسلام (ص) به عنوان قرآن ناطق با سیره قولى و عملى خود به تبیین و تفسیر آن پرداخته و راه هدایت را بر مسلمین هموار نموده است، ولى در طول تاریخ عده اى به انگیزه هاى گوناگون از جمله طمع مال و ثروت و پیروى از هواى نفس انحرافاتى در دین ایجاد کرده اند که شناختن حق و حقیقت را با مشکل مواجه کرده است، لذا وظیفه عالمان و حافظان دین و متدینان، باز شناختن راه از چاه و نشان دادن راه هدایت به عامه مردم است. 

در ادامه به تبیین و توضیح معناى سنت پیامبر (ص) و بدعت در دین مى پردازیم: 

سنتّ: 

سنّت از ماده «سنن» به معناى طریق، راه و سیره است([1])، و در اصطلاح مسلمین عبارت است از «آن چه پیامبر (ص) به آن امر کرده و یا از آن نهى کرده و یا انجام آن را نیکو دانسته، اعم از قول پیامبر (ص) یا فعل او و یا تقریر او([2])»، پس در حقیقت سنت همان اوامر و نواهى رسول گرامى اسلام (ص) است. در تعریفى که بیان شد معناى قول و فعل روشن است، اما تقریر به این معناست که آن حضرت (ص) عمل و کار مسلمانى را ببیند و از آن کار نهى نکند که در حقیقت با سکوت خود به صحت و جواز آن اقرار نموده است([3]). 

سنت به معنایى که گفته شد یکى از منابع مهم فقهى مسلمین است که از نظر حجیت و اعتبار در ردیف قرآن قرار دارد، چرا که خداوند مى فرماید: «و ما ینطق عن الهوى ان هو الا وحى یوحى([4])»; پیامبر هرگز از روى هواى نفس سخن نمى گوید، آن چه مى گوید چیزى جز وحى نیست. همچنین مى فرماید: «لقد کان لکم فى رسول الله اسوةٌ حسنة([5])» مسلماً براى شما در زندگى، رسول خدا سرمشق نیکویى است. 

بدعت: 

بدعت در مقابل سنت از ریشه «بدع» به معناى «ابتداء الشیىء و صُنعه لاعن مثال([6]); ایجاد و ساختن هر چیزى که قبلا نبوده و مثلى ندارد». اما در اصطلاح مسلمین و اهل فن عبارت است از «آن چه که بعد از پیامبر (ص) در دین حادث شده و هیچ نصى (از کتاب و سنت) در مورد آن وجود ندارد و همچنین داخل در هیچ یک از عمومات هم نیست([7])». در تعریفى دیگرى آمده: «آن چه در دین حادث شود و هیچ اصلى در دین بر آن دلالت نکند، بدعت نامیده مى شود([8])». 

از تعاریفى که براى بدعت بیان شده و همچنین از کلمات بزرگان، روشن مى شود که بدعت قائم به سه امر است و به عبارت دیگر سه قید حتمى دارد: 

1ـ داخل کردن حکم یا عقیده اى در دین چه به زیادت و چه به نقصان. 

2ـ این کار همراه با اشاعة و دعوت و ابلاغ به دیگران باشد، نه انجام کارى به تنهایى و خلوت. 

3ـ هیچ دلیل خاص یا عامى در دین دلالت بر جواز آن کار نکند([9]). 

نکته مهمى که در مورد بدعت باید متذکر شویم این است که بعضى از اهل سنت بدعت را به خوب و بد، تقسیم کرده اند در حالى که بدعت به معنایى که بیان شد امرى مذموم و حرام است، پس چنین تقسیمى در معناى بدعت صحیح نیست، البته بدعت به معناى لغوى که شامل امور دینى و غیر دین مى شود، قابل چنین تقسیمى است ولى بدعت به معناى اصطلاحى  آن قابل چنین تقسیمى نیست، پس کسانى که چنین تقسیمى را بیان کرده اند در واقع بین معناى لغوى و اصطلاحى آن خلط کرده اند. 

والسلام 

 


--------------------------------------------------------------------------------

[1]ـ طریحى، مجمع البحرین، ذیل کلمه «سنن». 

[2]ـ ابن اثیر، النهایة، ذیل کلمه سنن و ابن منظور، لسان العرب، ذیل کلمه «سنن». 

[3]ـ علامه عسکرى، معالم المدرسین، مؤسسة البعثة، ج2، ص16. 

[4]ـ نجم/3و4. 

[5]ـ احزاب/21. 

[6]ـ ابن فارس، معجم مقایسس اللغة، ذیل کلمه «بدع». 

[7]ـ علامه مجلسى، بحار الانوار، دار احیاء التراث العربى، ج74، ص202. 

[8]ـ جعفر سبحانى، البدعة، مؤسسة امام صادق (ع)، قم، ص3 (به نقل از فتح البارى، ابن حجر عسقلانى، ج17، ص9). 

[9]ـ البدعة، همان، ص31.

 منبع: www.salam-shia.com