گریه و خنده از عوارض وجودى انسان است، که بسیارى از حالات روحى و درونى انسان در این دو، بروز و ظهور پیدا مى کنند و فطرت انسان بر این نهاده شده که در هنگام از دست دادن محبوب، اندوهگین و در هنگام شادى آنها، خشنود مى شود.([1]) و غالباً این اندوه و شادى باعث بروز گریه و خنده مى شوند و دین مبین اسلام که قوانین آن با فطرت مطابق([2]) است; بر این امر صحّه گذارده و پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و صحابه ایشان به خاطر از دست دادن عزیزان خود غمگین مى شدند و گریه مى کردند که موارد متعددِ آن در متون شیعه و اهل سنت نقل شده، از جمله گریه پیامبر(صلى الله علیه وآله) براى پسرش ابراهیم([3]) یا براى فاطمه بنت اسد.([4]) 

حال اگر ما شیعیان در مصیبت ائمه اطهار(علیهم السلام) عزادارى و گریه مى کنیم به این دلیل است که آنان محبوب ما هستند و تار و پود وجودمان، با عشق و محبّت آنان عجین شده و این اظهار محبت در حقیقت اداء حق رسالت است چرا که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در ازاى رسالت و هدایت گرى خویش، فقط مودتِ ذى القربى را طلب نموده: (قل لا اسئلکم علیه اجراً الا المودة فى القربى) با توجه به این که خودِ اهل سنت گفته اند که منظور از قربى فاطمه(علیها السلام)، على(علیه السلام) و فرزندان اوست.([5]) و محبّ واقعى کسى است که در شادى آنان مسرور و در مصیبت آنان اندوهگین باشد و این اختصاص به زمان رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) ندارد، بلکه براى تمام أزمنه و کل مسلمانان ثابت است و هر مسلمانى در هر کجا و هر زمان موظّف به اداء حق رسالت است. و حتى در عزاى امام حسین(علیه السلام) به خاطر ضایع شدن اجر رسالت و جارى شدن ظلم و جور در حق اهل بیت(علیهم السلام) و ذوى القربى پیامبر(صلى الله علیه وآله) آسمان و زمین گریستند و این مطلب را مفسرین شیعه و اهل سنّت در ذیل آیه (فما بکت علیهم السماء و الارض و ما کانوا منظرین) ذکر کرده اند.([6]) 

هم چنین از رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل شده: (الزموا مودتنا اهل البیت فانه من لقى اللّه و هو یحبّنا دخل الجنّة بشفاعتنا)([7]) «همیشه با مودت ما اهل بیت همراه باشید، پس کسى که در روز قیامت خداوند را ملاقات کند در حالى که ما را دوست بدارد به واسطه شفاعت ما داخل بهشت خواهد شد.» 

و به قول شافعى: 

یا اهل بیت رسول اللّه حبکم***فرض من اللّه فى القرآن أنزله([8]) 

نکته دیگر اینکه عزادارى در مصائب ائمه(علیهم السلام) در واقع یک حرکت اجتماعى بر ضد ظلم و جور و احیاء عدل و سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله) است چرا که بنى امیّه; که به گفته خود اهل سنت، از طرف پیامبر(صلى الله علیه وآله)، شر الملوک نامیده شدند([9])و هم چنین بنى عباس، با خیانت ها و ستم هایى که در حق اهل بیت(علیهم السلام) روا داشتند اجر رسالت را ضایع نمودند و مسیر اسلام را منحرف ساختند و عزادارى شیعیان در حقیقت اظهار برائت از ستمگران زمان و زنده کردن ارزشهاست و یکى از نمونه هاى بارز آن انقلاب اسلامى ایران است که مردم با الهام از مکتب عاشورا و قیام امام حسین(علیه السلام) بر علیه حاکمان جور قیام نمودند و به ارزش هاى اسلامى جان تازه اى بخشیدند. 

والسلام 

 منبع: www.salam-shia.com 




--------------------------------------------------------------------------------

[1]- جعفر سبحانى، بحوث قرآنیه فى توحید و الشرک (مؤسسه امام صادق(علیه السلام)، 1419، چاپ اول) ص 140. 

[2]- «فطرت اللّه التى فطر الناس علیها» قرآن کریم، سوره روم: 30. 

[3]- صحیح مسلم (بیروت، دار احیاء التراث العربى) ج 4، ص 1808، ح 2315. 

 ـ صحیح بخارى (بیروت، دار احیاء التراث العربى) ج 2، ص 105. 

[4]- حاکم نیشابورى، مستدرک على الصحیحین (بیروت، دار المعرفة) ج 3، ص 108. 

[5]- طبرانى، معجم کبیره (بیروت، دار احیاء التراث العربى، چاپ 2، 1404) ج 3، ص 47، ح 2641. 

 ـ فخر رازى، تفسیر کبیر (بیروت، دار احیاء التراث العربى) ج 27، ص 166. 

 ـ نور الدین هیثمى، مجمع الزوائد (بیروت، دارالکتب العربى، چاپ سوم) ج 7، ص 103. 

 ـ زمخشرى، کشاف (دارالکتب العربى) ج 4، ص 219. 

[6]- تفسیر قرطبى (بیروت، دار احیاء التراث العربى) ج 16، ص 141. 

 ـ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم (بیروت، دار المعرفة، 1402 هـ) ج 4، ص 142. 

 ـ طبرى، جامع البیان فى تفسیر القرآن (بیروت، دارالمعرفة، 1407) ج 25، ص 74. 

[7]- ابن حجر هیثمى، صواعق المحرقه، باب 11، فصل 1، مقصد 2، ص 173. 

 ـ معجم الزوائد، همان، ج 9، ص 172. 

 ـ طبرانى، معجم الأوسط (ریاض، مکتبة المعارف، چاپ اول، 1407 هـ) ج 3، ص 122، ح 2251. 

[8]- قندوزى، حنفى، ینابیع المودة (دار الاسوة، چاپ اول، 1416) ج 3، ص 103. 

[9]- صحیح ترمذى (بیروت، دار احیاء التراث العربى) ج 4، ص 503، ح 2226.