جواب: ابتدا لازم است بیان شود که نسبت کذب محض دادن و حکم کردن به اینکه فلان حدیث یا کتاب یا عبارت، کذب محض است، از روش و سیره محققین و کسانى که مى خواهند بدون تعصب حق را بدانند خارج است، همه جا نیافتن یک چیز دلیل بر نبودن آن نیست; هرگاه حدیثى در صحیح بخارى یا صحیح مسلم نباشد نمى توان حکم کرد که حدیث مذکور، کذب محض است چون چنین حکمى اولا خلاف روش علماى اهل سنت و اهل تشیع است. ثانیاً: طبق نقل ابن جعفر خود بخارى و مسلم تصریح کرده اند که بعضى از احادیث صحیح را در کتب شان آورده اند، نه هر چه حدیث صحیح است.([1]) ثالثاً: عده زیادى از علماى اهل سنت کتب حدیثى نوشته اند تحت عنوان مستدرک یعنى احادیثى که شرایط معتبر نزد بخارى یا مسلم را داشته است ولى آن دو ذکر نکرده اند. پس اگر یک حدیث در صحیح مسلم یا بخارى موجود نبود ولى داراى شرایط صحیح معتبر بود حدیث مذکور صحیح خواهد بود. 

طبق تحقیق و بررسى ما حدیث مذکور در منابع معتبر اهل سنت و همینطور در منابع اهل تشیع آمده است و ما به ذکر چند نمونه از منابع اهل سنت بسنده مى کنیم: 

1ـ در سنن ترمذى (کتاب المناقب) در وصف حضرت امیرالمؤمنین على بن ابیطالب(علیه السلام) احادیث صحیح و معتبرى آمده است از جمله این حدیث شریف: قال رسول اللّه(علیه السلام): (رحم اللّهُ علیّاً اللّهم ادر الحقّ معه حدیث دار)([2]) 

2ـ حاکم نیشابورى در کتاب معروف «المستدرک على الصحیحین» این حدیث را آورده و اضافه نموده است که: (هذا حدیثٌ صحیحٌ على شرط مسلم)([3])یعنى این حدیث واجد شرایطى است که مُسلم در صحیح بودن یک حدیث شرط مى داند. لکن مُسلم این حدیث را نقل نکرده است!!([4]) اینکه چرا نقل نکرده دلایلى دارد که فعلا از ذکر آن خوددارى مى کنیم. به هر حال علت ذکر نکردن، کذب بودن حدیث نیست. 
در جاى دیگر حاکم، حدیثى را نزدیک به همین مضمون نقل کرده و اضافه کرده است که (هذه الاحادیث ثلاثة کلّها صحیحة على شرط الشیخین و لم یخرجاًه) یعنى این سه حدیث که همه صحیح و معتبر و واجد شرایط صحت نزد مسلم و بخارى هستند که ذکر نکرده اند این دو نفر آن روایات را. 

3ـ فخر رازى در کتاب تفسیر کبیر آورده است که: (امّا انّ علىّ بن ابیطالب(علیه السلام) کان یجهر بالتسمیة فقد ثبت بالتواتر: و من اقتدى فى دینه بعلىّ بن ابیطالب(علیه السلام) فقد اهتدى قال: و الدلیل علیه قوله ـ یعنى النبى(صلى الله علیه وآله) ـ اللّهم ادر الحق مع علىّ حیث دار) «اینکه حضرت على بسم الله الرحمن الرحیم را در نماز بلند مى خوانده به تواتر نقل شده است و هر کسى در دین خود از على(علیه السلام) پیروى کند هدایت شده است و دلیل آن حدیث پیامبر است که فرمود: خدایا حق را بر مدار على قرار بده» 

و حدود شش صفحه بعد مى گوید: (و من اتخذ علیّاً اماماً لدینه فقد استمسک بالعروة الوثقى فى دینه و نفسه)([5])«هر کسى على را پیشواى خود در مسایل دینش قرار دهد به عروة الوثقى تسمک جسته است» 

4ـ على بن برهان الدین حلبى در کتاب انسان العیون معروف به سیره حلبى بعد از اینکه داستان غدیر خم را به سند معتبر نقل مى کند که پیامبر(صلى الله علیه وآله) امیرالمؤمنین على بن ابیطالب را به امامت و ولایت معرفى کردند و در حق او دعاهاى متعددى کردند، همین حدیث مورد بحث را نقل مى کند: (و ادر الحق معه حیث دار) و تصریح مى کند که: (هذا حدیث صحیح ورد باسانید صحاح و حسان و لا التفات لمن قدح فى صحته...)([6]) 

5ـ حافظ شیرویه دیلمى در کتاب فردوس الاخبار حدیث مورد بحث را با همین الفاظ نقل کرده است.([7]) 

6ـ علامه مرتضى فیروزآبادى در کتاب فضایل الخمسه عین همین حدیث را از سنن ترمذى و مستدرک حاکم و مضمون حدیث را از الصواعق المحرقه ابن حجر عسقلانى نقل مى کند.([8]) 

آنچه آوردیم تنها نمونه هایى است که در لابلاى ده ها کتب حدیثى و تفسیرى علماى اهل سنت موجود است و خوب است منصفانه و فقط با در نظر گرفتن رضاى خداوند قضاوت کنیم که آیا کذب محض بودن یک حدیث را امثال ابن تیمیّه تشخیص مى دهند یا علماى معروف و خبره در امور حدیث و رجال، مثل محمد بن عیسى ترمذى، حاکم نیشابورى و فخر رازى و... 

اگر بى طرفانه و فقط براى تحقیق به منابع معتبر اهل سنت مراجعه کنیم، به صحت حدیث مورد بحث یقین حاصل مى کنیم، چون مضمون، عبارت و محتواى این حدیث در بسیارى از منابع آمده است. 

در ادامه به چند نمونه از منابعى اشاره مى کنیم که احادیثى را آورده اند که همان مفاد و معنى حدیث مورد بحث را در بر دارند. 

اول ـ شیخ مؤمن شبلنجى در اثر معروفش که مورد قبول علماء اسلام است از امّ سلمه نقل مى کند که پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرمودند: (علىّ مع القرآن و القرآن مع على لا یفترقان حتى یردا علىّ الحوض) «على با قرآن است و قرآن با على و جدا نمى شوند تا در حوض بر من وارد شوند» 

همین حدیث را به کتاب الاوسط طبرانى و کنز العمال متقى هندى و کشف الظنون آدرس مى دهد، و بعد از ذکر پاره اى از فضائل على(علیه السلام) عبارتى دارد که حکایت از روح تحقیق و انصاف او مى کند، مى گوید: بیان تفصیلى فضایل على(علیه السلام) باب واسعى مى خواهد که احتیاج به مجلات متعدد دارد و به همین خاطر امام احمد بن حنبل و قاضى اسماعیل بن اسحاق و ابو على نیشابورى و نسائى گفته اند: نسبت به فضایل هیچ صحابى به اندازه فضایل على(علیه السلام)روایت وارد نشده است.([9]) 

دوم ـ  علامه حافظ محب الدین طبرى نقل مى کند که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مورد على(علیه السلام) فرمود: (انت الصدیق الاکبر و انت الفاروق الذى یفرق بین الحق و الباطل...)([10]); تو بزرگترین راستگو هستى و تو وجه تمایز حق و باطل مى باشى... . 

سوم ـ خطیب بغدادى، علامه سید مرتضى فیروزآبادى و علماى متعددى دو حدیث بالا را نقل کرده اند.([11]) 

شکى نیست که قرآن مجید مدار حق است و حق بر محور قرآن مى چرخد و بر اساس این روایات على(علیه السلام)همراه قرآن است و هرگز از قرآن جدا شدنى نیست. و فارق بین حق و باطل است. پس آیا این چیزى غیر از حق مدارى على(علیه السلام)است؟ اگر حق حول قرآن مى چرخد، حول على(علیه السلام) هم مى چرخد. چون على، همواره با قرآن است. 

خلاصه: 

حدیث شریف (اللهّم ادر الحق مع على حیث ما دار) در منابع مهم و معتبر اهل سنت آمده است مانند: سنن ترمذى، مستدرک حاکم، تفسیر کبیر فخر رازى، سیره حلبى، فرودس الاخبار دیلمى و فضایل الخمسه فیروز آبادى واین منابع فقط نمونه اى از ده ها منابع است. 

احادیث متعدد دیگر در منابع معتبر در وصف و منقبت على بن ابیطالب(علیه السلام) آمده است که همان معنى و مفاد حدیث مورد بحث را مى رساند، انکار چنین احادیثى برگشت بر انکار آثار و کتب علماى عظام دارد. 

والسلام 

 منبع: www.salam-shia.com 



--------------------------------------------------------------------------------

[1]- ابن حجر عسقلانى، مقدمه فتح البارى، ج 1، ص 9. 

[2]- ابى عیسى محمد بن عیسى بن سورة، الجامع الصحیح و هو سنن الترمذى، تحقیق و شرح احمد بن محمد شاکر، بیروت ـ لبنان، کتاب المناقب، ج 5، ص 633، حدیث شماره 3714، باب 20. 

[3]- المستدرک على الصحیحین، الامام الحافظ ابى عبدالله الحاکم النیسابورى، تذیل حافظ ذهبى، دار المعرفة ـ بیروت، کتاب معرفة الصحابة، ج 3، ص 124، به اشراف یوسف عبدالرحمن المرعشى. 

[4]- همان مدرک، ص 119. 

[5]- امام فخر رازى، تفسیر کبیر، طبع سوم، ذیل تفسیر سوره حمد، ج 1، ص 205. 

[6]- على بن برهان الدین الحلبى، انسان العیون، السیرة الحلبیة (دار المعرفة، بیروت ـ لبنان) ج 3، ص 336. 

[7]- حافظ شیرویه بن شهردار بن شیرویه دیلمى، فردوس الاخبار، همراه با تسدید القوس، تألیف حافظ بن حجر عسقلانى و مسند الفردوس، تألیف ابى منصور دیلمى (دار الکتب العربى، بیروت، طبع اول، 1407 هـ) ج 2، ص 390، ح 3050. 

[8]- سید مرتضى حسینى فیروزآبادى، فضایل الخمسه من الصحاح السة (مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، بیروت) ج 2، ص 59 نقل کرده از صواعق محرقه ابن حجر، ص 75. 

[9]- شیخ مؤمن بن حسن ابن مؤمن شبلنجى، نور الابصار فى مناقب آل بیت النبى المختار، منشورات محمد على بیضون (دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1418 هـ) ص 122. 

[10]- علامه حافظ محب الدین احمد بن عبدالله طبرى، ذخائر العقبى فى مناقب ذوى القربى، مکتبة القدس، قاهره، ص 56. 

[11]- حافظ ابى بکر احمد بن على خطیب بغدادى، دار الکتاب العربى، بیروت، حدیث شماره 7643، ج 14، ص 321.