جواب اجمالی: 


امام علی بن الحسین زین‌العابدینu هیچ گاه با یزید بیعت نکرد و حکومت وی را مشروع ندانست و این مهم، از کلمات ایشان در شام و مجلس یزید و پس از آن، به وضوح دیده می‌شود. علاوه بر این، پیامبر اکرم(ص) از عدم مشروعیت حکومت یزیدبن معاویه خبر داده بود و علمای اهل سنت نیز او را شایسته خلافت نمی‌دانند. 


جواب تفصیلی: 


قیام امام حسین(ع) علیه حکومت یزید بن معاویه، عدم مشروعیت حکومت او را به تمام جهان اسلام اعلام کرد. و بدون تردید در رسوایی یزید بعد از شهادت امام حسین(ع) بیشترین نقش را،  امام علی بن الحسین(ع) داشتند. 

بعد از عاشورا، روش مبارزه با حکومت بنی‌امیه تغییر می‌کند و امام سجاد(ع) و زینب (س)  با سخنان خود و رسانیدن پیام خون شهیدان به مردم به مبارزه‌ای گسترده دست می‌زنند. امام سجاد(ع) با وجود عشق و علاقه به شهادت، بنا به مصلحت الهی روز عاشورا از شهادت محفوظ ماندند، ولی رسالت بزرگتری را انجام دادند و آن رسانیدن پیام شهدا و بیان حقایق عاشورا بود. 

از طرف دیگر امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه اینگونه می‌فرماید: 


«بار خدایا مرا به جهاد با دشمنانت در راه خودت، با سرپرستی ولیّ‌ات یاری بفرما، که با کمکش در زمرة سعادت یافته‌گان از دوستانت در آییم و در زمره کسانی که با شمشیر دشمنانت شهادت یافته‌اند قرار گیریم.»[1] 


و در جایی دیگر می‌فرمایند که: «القتل لَنا عادة و کرامتنا الشهادة» «کشته شدن عادت ما و شهادت باعث کرامت ما می‌باشد»[2] 


دعاهای امام سجاد (ع) و گریه‌های او بر شهداء کربلاء از هر شمشیری برنده‌تر بود و جهان اسلام را تحت تأثیر قرار می‌داد، چنان که این عمل و بیان فاجعه عاشورا باعث شد که علماء تشیع و اهل سنت حکومت یزید را غیر مشروع بدانند و لعن بر او را جایز بشمارند. حکومتی که مشروعیت او از زمان پیامبر(ص) و زبان او زیر سئوال رفته بود. 


نبی اکرم(ص) فرمودند که: «اول من یبدل سنتی رجل من بنی‌امیه یقال له یزید» اول کسی که سنت مرا تبدیل می‌کند و تغییر می‌دهد مردی از بنی‌امیه بنام یزید می‌باشد.[3] 


و در صحیح بخاری یزید را باعث هلاکت امت می‌داند.[4] 


ابن خلدون می‌گوید: «اجماع مسلمانان حکم به فسق یزید کرده‌اند و با وجود این اجماع یزید صلاحیت رهبری جهان اسلام را ندارد...»[5] 


تفتازانی نیز چنین بیان می‌کند: «رضایت یزید بر قتل امام حسین و امر او به این قتل و اهانت یزید به اهلبیت(ع) بین مسلمین متواتر است پس یزید برای ما شأنی ندارد بلکه ایمان او نیز صحیح نمی‌باشد. و سپس می‌گوید «لعنة الله علیه و علی انصاره و اعوانه»[6] 


علاوه بر اینها علماء دیگر اهل سنت از جمله: ابن حزم[7]، شوکانی[8]، جاحظ[9]، ابن عماد[10]، محمد عبده[11]، ابن تفربردی حنفی[12]، و... حکم به کفر و جواز لعن بر یزید داده‌اند. 


و فرزند ابن جوزی نقل می‌کند که: از ابن جوزی درباره لعن یزید سئوال شد. وی گفت: احمد اجازه لعن او را داده است.[13] 


با این اشارات مذکور، چگونه می‌توان ادعا کرد علی ابن الحسین امام سجاد (علیه السلام) که همواره به دنبال رسوایی و بیان عدم مشروعیت حکومت یزید بوده و تصریح به آن داشته، با حکومت یزید موافق باشد؟! 


 «والسّلام» 

منبع: www.salam-shia.com 


--------------------------------------------------------------------------------


[1] - صحیفه مبارکه سجادیه، دعای اول، ص29 (بند 30). 


[2] - بحارالانوار، علامه مجلسی، جلد 45، ص 188. 


[3] - الصواعق المحرقه، ص 132. 


[4] - فتح الباری، ابن حجر، جلد13، ص 7. 


[5] - المقدمه، ابن خلدون، ص 254-255 (عند ذکر ولایه العهد). 


[6] - شرح العقائد النسفیه، ص 181،‌طبع الاستانه، سنه 1313. 


[7] - المحلی، ابن حزم، جلد 11، ص 98. 


[8] - نیل الاوکار، جلد7، ص 147. 


[9] - رسائل الجاخط، ص 298، الرسا‌لة الحادیة عشرة فی بنی‌امیه. 


[10] - شذرات الذهب، ابن عماد، جلد3، ص 179 (سنته 504هـ). 


[11] - تفسیر المنار، جلد1، ص 367 (سوره مائده آیه 37) و جلد 12، ص 183و185. 


[12] - النجوم الزاهرة، ‌جلد1، ص 163. 


[13] - مراة الزمان، جل8، ص 496، سال 597هـ، حیدر آباد.